سانسور
سانسور، محدودیت آزادی گفتار و کردار است و در زمینههای اخلاقی و سیاسی در همه جامعهها کم و بیش اعمال میشود. حتی در آزادترین جامعهها معیارهای رفتار معینی هست که تا وقتی تغییر نکرده است ـ به آهستگی و تدریجی ـ سانسور را اجتناب ناپذیر می سازد.
مترادف های واژۀ سانسور:
برای سانسور مترادف های دیگری نیز در زبان فارسی به کار می برند. مانند: "ممیزی"، "تفتیش عقاید"، "تفتیش افکار" و مانند آنها.
1- سانسور در فرهنگ های فارسی:
اسم: تفتیش و مراقبت در مطالب کتب، جراید، فیلمها و نمایشنامه ها بوسیله دولت و حذف مطالبی که ضد منافع دولت است .
سانسور کردن
مصدر: عمل سانسور را انجام دادن.
2- فرهنگ دهخدا
سانسور: ممیزی و تفتیش مطبوعات، مکتوب ها و نمایش ها، این کلمه در زبان فارسی با افعال معین چون کردن، شدن و چی نسبت بصور زیر آید: سانسور کردن، سانسور شدن، سانسورچی.
سانسور در اصطلاح
اصطلاح سانسور ازکلمه لاتین censere گرفته شدهاست. در روم سانسورچی دو وظیفه اصلی داشت، شمارش شهروندان و نظارت براخلاق ایشان، ریشه اصطلاح Census )سرشماری) نیز همین واژه است.
تعریف سانسور:
صاحبنظران و حقوقدانان، سانسور را به صورت های مختلف تعبیر و تعریف کرده اند.
• سانسور، عمل، سیاست یا مشی و برنامۀ بررسی کردن کتاب، نشریه، نامه، فلم، نمایشنامه، و جز آن است به قصد اطمینان از محتویات آنها.
• سانسور "تفتیش پیش از انتشار کتاب ها، جراید، نمایشنامه ها، و امثال آنها، و نیز تفتیش نامه های خصوصی و جز آنها قبل از رسیدن آنها به مقصد، یا تفتیش نطق و بیان قبل از ایراد آنها، به منظور حصول اطمینان از اینکه مندرجات آنها مضر به اخلاق عمومی یا منافع دولت یا دستگاه حاکمه نیست. سانسور ممکن است به وسیلۀ مقامات دولتی یا دینی و گاه به وسیلۀ دستۀ مقتدر و متنفذی اعمال شود."
• تعریف دیگر سانسور: هر گونه سیاست یا روشی که نه تنها اعمال، بلکه انگیزه های اعمال بشر را در ابراز عقاید، اندیشه ها، احساسات، و سایر مکنوناتش به نوعی محدودیت روبرو سازد.
مفاهیم سانسور
در فرهنگ و کتابهای مختلف، راجع به سانسور، تعریف ها و ویژگیهای متنوعی بیان شده است که در این جا، برخی از آنها ذکر می شود.
- فرهنگ اکادمی فرانسه سانسور را چنین تعریف کرده است:
سانسور به معنای بررسی کتاب ها، روزنامه ها، نمایشنامه ها، فلم ها، نامه ها و غیره به دستور حکومت یا فرد صاحب اقتدار، پیش از اجازۀ انتشار، نمایش یا توزیع آنهاست.
- فرهنگ معین، برای حکم سانسور این تعریف را عرضه کرده است:
تفتیش و مراقبت در مطالب کتب، جراید، فلم ها و نمایشنامه ها به وسیلۀ دولت و حذف مطالبی که ضد منافع دولت است.
"موریس گارسون" ، حقوق دان مشهور فرانسوی در کتاب معروف خود به نام «دفاعیه علیه سانسور»، در این باره، تعریف زیر را ارائه داده است:
سانسور، به معنی حق حکومت برای اعمال کنترول بر نشریات، خارج از مداخلۀ محاکم است.
سانسور در مقایسه با ممنوعیت انتشار، لطمۀ کمتری به آزادی مطبوعات وارد می سازد، زیرا فقط برخی متن ها یا تصویر های یک چاپ نشریۀ مطبوعاتی را در بر می گیرد. در صورتی که دستور ممنوعیت انتشار برخی از اخبار و گزارش ها باعث مخفی کردن آنها از مخاطبان می شود و به این ترتیب، سکوت مطبوعات از نادرستی مطالب مورد سانسور، بدتر است.
سوابق و تحولات سانسور
انتشار آثار چاپی جدید، از آغاز آن در اواسط قرن پانزدهم، با بازرسی و ممیزی ماموران کلیسا های کاتولیک و پادشاهان مستبد اروپایی همراه بود، پیش از آن نیز مقامات مذهبی و غیر مذهبی اروپا مقررات محدود کنندۀ شدیدی علیه تمام نوشته ها، تحمیل کرده بودند.
در حدود چهار دهه بعد از اختراع چاپ، به سبب شروع « تفتیش عقاید» - که در سال 1480 در زمان سلطنت « فردیناند» و « ایزابیلا» در اسپانیا، برای حبس و شکنجۀ افراد متهم به معتقدات مخالف مذهب حاکم ایجاد شد، محدودیت های مربوط به جلوگیری و ممیزی کتاب ها، تشدید گردید. این محدودیت ها در نیمۀ اول قرن بعد، تحت تاثیر فعالیت ها و مبارزات مذهبی، پروتستانها علیه رهبری مذهبی مسیحیت کاتولیک، توسعۀ بیشتری پیدا کردند.
"هنری هشتم" پادشاه انگلستان، در سال 1534، برای اطمینان بیشتر نسبت به بازرسی ممیزی کتاب ها، طی فرمان کسب اجازه برای چاپ تمام کتاب ها و نشریات را ضروری شناخت. این اجازه ها، به میل و ارادۀ شخص پادشاه صادر یا سلب میَشد. ملکه « ماری »، پادشاه بعدی انگلستان، در سال 1557 با ایجاد اختلاف و حسادت بین چاپخانه داران و جاسوسی آنان علیه یکدیگر، وضع نظارت بر چاپ را نامساعدتر کرد.
نخستین مقررات مربوط به سانسور مطبوعات در فرانسه، به موجب فرمان 11 دسامبر 1547 « هنری دوم » پادشاه وقت این کشور، برای جلوگیری از گسترش عقاید پروتستانها از طریق کتابه های مذهبی، که در آن زمان، دو سوم انتشارات چاپی را تشکیل میدادند، وضع شد. بر مبنای این مقررات محدودکننده، که در سال های 1553، 1560 و با فرمان های دیگر تشدید گردید، « برای انتشار کتاب ها و اعلامیه ها از سوی دشمنان آسایش عمومی و پادشاه... » مجازات به دار آویختن یا خفه کردن عاملان و متخلفان، در نظر گرفته شده بود.
در سال های 1570 و 1571، نظارت بر امور چاپ باز هم شدیدتر گردید، به طوری که در تاریخ اخیر، یک چاپ خانه دار فرانسوی به نام « مارتن لوم »، به جرم فروش کتابها و نشریات افتراءء آمیز، در یکی از میدان های محلۀ دانشگاه کنونی پاریس، سوزانده شد.
در سال 1559، پاپ « پل چهارم»، رهبر مسیحیان کاتولیک، یک هیأت ممیزی برای نظارت بر انتشار کتاب های چاپی و تهیۀ فهرستی از کتاب های ممنوع الانتشار، ایجاد کرد. مقررات ممیزی این هیأت، در سال 1564 از سوی پاپ « پیوس چهارم» و در سال 1571، از طرف پاپ «پیوس پنجم» تشدید شد. «فهرست کتاب های ممنوع» که به وسیلۀ هیأت یادشده تهیه گردیده بود، آثار « دزیدریوس اراسموس» (1536 – 1469) متفکر معروف هالندی و دو رهبر مشهور مسیحی پروتستان، « مارتین لوتر» آلمانی و « ژان کالون» سویس را نیز در بر می گرفت. در این فهرست نام کتاب هایی که از طرف کلیسا غیر اخلاقی شناخته شده بودند، مانند آثار « فرانسو آرابله » (1553 – 1491)، نویسندۀ فرانسوی هم وجود داشت. برخی از آثار نقاشی نیز به عنوان غیر اخلاقی بودن آنها، ممنوع اعلام گردیده بود، در میان این آثار، تعداد 9 تابلوی نقاشی « میکل آنتر» (1564 -1475) ، هنرمند معروف ایتالوی نیز، دیده می شد.
در نیمۀ دوم قرن شانزدهم و دهه های اول قرن هفدهم، روش های شدید کنترول و سانسور کتابها و مطبوعات در کشور های اروپایی ادامه یافتند. تنها در هالند، در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم، تحت تاثیر تحولات سیاسی این کشور، شرایط مساعد برای چاپ و صدور کتاب ها و نشریه های دوره ای فراهم گردید.
سرانجام نخستین نشانه های آزادی مطبوعات، در انگلستان آشکار شد. در این کشور نیز مانند سایر کشور های اروپایی ، چنان که گفته شد، از همان آغاز، تمام نشریات چاپی تحت سانسور قرار داشتند و از مقررات خاصی که هیأت سانسور انگلیسی – معروف به «مجمع ستاره ای» در مورد آنها وضع کرده بود، تبعیت می کردند. در سال 1641، پارلمان انگلستان، "چارلز اول" پادشاه این کشور را به لغو مقررات مذکور مجبور ساخت و به دنبال آن، تعداد روزنامه ها افزایش یافت؛ اما در سال 1643، به بهانۀ حمایت دولت از اتحادیۀ کتاب فروشان علیه چاپ تقلب آمیز کتاب های آن، بار دیگر سانسور برقرار گردید. « جان میلتون» شاعر معروف انگلیسی، در همین زمان علیه سانسور اخیر به پا خاست و رسالۀ معروف خود در بارۀ آزادی چاپ را؛ که بیشتر به چاپ کتاب ها و نه روزنامه ها مربوط می شد، به همین مناسبت انتشار داد. اما این کوشش در گیرودار جنگ داخلی آن زمان انگلستان بین طرفداران جمهوری و هواداران سلطنت بی نتیجه ماند. در سال 1662 با وضع قانون جدید اجازۀ انتشار و سانسور، محدودیت های مطبوعاتی شدت گرفت و پس از انقلاب مشروطیت 1689 – 1688 انگلستان نیز این مقررات پا بر جا ماند؛ اما به تدریج، مخالفت ها علیه سانسور آثار چاپی، روش ناپسند سانسور چیان و فعالیت های نا مطلوب اتحادیۀ کتابفروشان، افزایش یافت و سرانجام در سال 1695، مقررات اجازۀ انتشار و سانسور کتابها و روزنامه ها برای همیشه لغو شد.
سانسور قدرت سرکوب کنندۀ خود را به شیوه های متعدد، اعمال می کند:
1. سانسور قبلی، که بر اساس آن، تائید مامور سانسور پیش از بازتولید و توزیع مطلب یا سند مورد نظر، ضروری است.
2. سانسور بعد از انتشار و پیش از توزیع، که به موجب آن، محتوای یک روزنامه یا یک کتاب، قبل از توزیع آن باید تائید شود.
3. سانسور بعد از توزیع، که بر مبنای آن، نسخه های توزیع شده، جمع آوری و ضبط می گردد.
4. دستورالعمل های حکومت در بارۀ شیوۀ ارائۀ برخی اخبار و برخی مطالب.
5. تهیۀ فهرست متن ها یا موضوع های ممنوع شده.
6. بازرسی پیام های ارسالی به وسیلۀ نمایندگان خبری خارجی، پیش از مخابره و انتقال آنها.
7. ممنوعیت، توقیف و یا نابود کردن نشریات، فلم ها یا مواد وارداتی دیگر.
8. تعطیل، ممنوعیت یا توقیف تاسیسات و تجهیزات مطبوعات یا رادیو و تلویزیون.
9. تحریم آثار برخی مولفان و مصنفان یا ممنوعیت بعضی از دست نویس ها.
10. تدوین فهرست آثار ممنوع شده.
11. اخراج افراد از سازمان های حرفه ای نویسندگان و روزنامه نگاران و محروم کردن آنان از امکان انتشار آثار و گزارش ها.
بدیهی است که وجود چنین تصمیم ها و اقدام هایی، معمولاً باعث خود سانسوری روزنامه نگاران و نویسندگان و هیأت تحریریه، می شود.
در بسیاری موارد، تمام این تصمیم ها و اقدام ها یا برخی از آنها، در بارۀ تیاتر، سینما، موسیقی، هنر ها، برنامه های رادیویی و تلویزیونی و فعالیت های فرهنگی دیگر نیز اعمال می گردد.
انواع سانسور:
به طور کلی، سانسور را به دو دستۀ اصلی میتوان تقسیم کرد:
_سانسور قانونی؛
_سانسور غیر قانونی.
در سانسور قانونی، اِعمال سانسور به اجازۀ قانون انجام میگیرد و گاه کاملاً صریح و علنی و گاه نیمه صریح و نیمه علنی یا پنهانی است. در سانسور قانونی، معمولاً دستگاه ها یا نهاد های دولتی عمل سانسور را انجام میدهند. نمونۀ بارز، سانسور در زمان جنگ است که گاه کاملاً رسمی و علنی، و بدون تعارف و پرده پوشی است. چون مصالح جنگ اقتضا میکند که دشمن نتواند از اطلاعات سودمند سؤاستفاده کند، دولت خود را مجاز میداند که در سیر داد و گرفت هر گونه پیامی مداخله کند تا هیچ نکتۀ مغایر با مصالح نظامی کشور مخابره نشود. گاه، حتی آزادی تبلیغ کالاهای بازرگانی ممنوع یا محدود میشود، زیرا ممکن است نوع و شکل تازه ای از پیام، قراردادی باشد که مسؤولان سانسور نتوانند راز و رمز آنرا دریابند. این حالت افراطی ترین نوع سانسور است. سانسور، در روش قانونی به دو طریق عمل میکند:
_سانسور پیشگیری
_سانسور پیگردی
در سانسور پیشگیری، از روش های پیش از چاپ، نشر و ارسال پیام استفاده میشود. در سانسور پیگردی، از روش های قانونی تعقیب استفاده میشود. و کسی که قانون را نقض کرده باشد، تعقیب و مجازات میگردد. به طور کلی روش های سانسور پیگردی با رویه های قانونی سازگارتر است تا روش های پیشگیری.
سانسور غیر قانونی معمولاً زمانی صورت میگیرد که:
_دولت غیر مشروع و غیر قانونی بر سر کار باشد؛
_دولت از قانون اساسی کشور عدول و تخطی کرده باشد؛
_گروه های غیر قانونی، ذینفوذ، فشار، یا بخش های از خود دولت با گروه ها، افراد، و دسته های دیگری در جامعه تعارض داشته باشند و حضور و فعالیت های آنها را با مصالح خود مغایر بدانند؛
_نهاد های در جامعه باشد که فعالیت آنها از دایرۀ نظارت رسمی قدرت حاکم خارج باشد.
سانسور غیرقانونی، خطرناک ترین و زیان بار ترین نوع سانسور است. ظلمانی ترین و دردناک ترین دوره های تاریخ سانسور مربوط به اعصاری است که سانسور غیرقانونی در هیأت قانون، یا در لوای توجیه و تفسیر و تعبیری خاص، سیر طبیعی اندیشه را آماج حملات خود قرار داده است.
سانسور، چه به روش قانونی و چه به طریقۀ غیرقانونی، انواعی دارد که مهمترین آنها عبارت است از:
"سانسور اخلاقی" که در طی آن هر مطلب خلاف اخلاق حذف میشود. سانسورچی ارزشهای پس زمینه متن را زیر سوال برده و دسترسی به آن را محدود میکند. از نمونههای آن میتوان به تصاویر مستهجن اشاره کرد.
"سانسور نظامی" فرایند نگهداری از اطلاعات نظامی و تاکتیکهای نظامی است که میبایست به صورت محرمانه و دور از تیررس دشمن صورت پذیرد. از این روش در مبارزه با جاسوسی و در واقع افشای اطلاعات نظامی استفاده میشود همچنین سانسور نظامی میتواند موردی مانند ایجاد محدودیت در پخش اطلاعات در مورد عملیاتهای نظامی مانند جنگ عراق را دربربگیرد. مثلاً در جنگ عراق دولت آمریکا عکس برداری و فیلم برداری از سربازان کشته شده وپخش آن در رسانهها را محدود میکرد.
"سانسور سیاسی" در واقع روشی است که طی آن دولت اطلاعات را از مردم مخفی میکند. هدف جلوگیری از ایجاد فضای آزادی بیانی است که ممکن است منجر به شورش شود. دولتهای مردم سالار معمولاً سانسور سیاسی را آشکارا ناپسند میدانند اما به صورت مخفیانه به آن دست میزنند. هرگونه نارضایتی در مورد دولت به عنوان یک نقطه ضعف در نظر گرفته میشود که میتواند حربهای را در اختیار دشمن قرار دهد.
"سانسورمذهبی" در مورد هرگونه متنی که مخالف یک عقیده خاص است اعمال میشود معمولاً مذاهب غالب محدودیتهایی را بر مذاهب ضعیف تر اعمال میکند. همچنین ممکن است مذهبی عقاید مذهب دیگری را در خلاف جهت خود ببیند و از اشاعه آنها جلوگیری کند.
"سانسور شرکتی" نوعی از سانسور است که در طی آن شرکتها از افشای اطلاعات مربوط به وضعیت اقتصادی و بازرگانی شرکت که آنرا به صورت منفی جلوه میدهد خودداری میکنند. شرکتهای خصوصی که در «تجارت» مطبوعات نقش دارند گاهی از افشای اطلاعات درآمد تبلیغاتی شان یا ارزش سهام شان دربازار بورس خودداری میکنند تا وجهه خود را خوب و مناسب جلوه دهند.
سانسور علمی، فرهنگی و اجتماعی
از میان اینها سانسور سیاسی بیش از انواع دیگر رایج است. معمولاً هر جا سانسور مذهبی برقرار شود، سانسور های اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی نیز طبعاً برقرار میگردد. شدت هر کدام از اینها به وضعیت، موقعیت، پیشینه و بحران جامعه بستگی دارد. زیان بارترین نوع سانسور برای کتاب و مطبوعات و صاحبان اندیشه و هنر و قلم، سانسور فرهنگی و علمی است. در تاریخ فرهنگی- عملی بشر، عملی که یونانیان در 399 قبل از میلاد با سقراط فیلسوف انجام دادند و او را وادار کردند جام زهر بنوشد، یا عملی که بعضی مقامات کلیسا در 1616 و 1633 با گالیله انجام دادند و او را تحت فشار قرار دادند تا عقاید علمی اش را تکذیب کند یا پس بگیرد، یا به تعبیر آنها تصحیح کند، فراموش شدنی نیست. منصور حلاج را در سال 309 هجری قمری کشتند و به روایتی سوزاندند. شهید اول را در سال 786 هجری قمری کشتند، سنگباران کردند و سپس سوزاندند. شهید دوم را در سال 966 هجری قمری به قتل رساندند و شهید سوم را در سال 1264 هجری قمری در مسجد کشتند اینان نمونۀ کسانی هستند که یا جان شان را در راه اندیشه های شان از دست داده اند، یا در این راه با مشکلات روبرو شده اند؛ رویداد های که هیچ گاه از صفحه های تاریخ علمی-فرهنگی بشر محو نمیشود و خاطرۀ آنها از یاد ها نمی رود.
پیشینۀ تاریخی سانسور:
سانسور معنا، دامنه و کاربرد های بسیار وسیعی دارد. پیشینۀ تاریخی آن گواه یکی از کهنترین کشاکش ها میان همۀ کسانی است که از یک سو حرف های برای گفتن و نوشتن داشته اند، و نهاد ها، قدرت ها، آیینها و تشکیلات و افرادی از سوی دیگر که آن حرف ها را موافق مصالح یا در جهت منافع خود نمی دیده اند. این کشاکش ها که تا به امروز و به اشکال گوناگون در جوامع مختلف ادامه یافته، گاه با خشونت، شدت عمل، تعقیب و آزار، و حتی قتل و کشتار فردی و جمعی، تبعید، زندان، شکنجه و نظایر آن همراه شده و گاه صورت ملایمتر، پنهانی تر، کنترول شده تر یا تعدیل شده تر به خود گرفته است. اما در هر صورت سانسوربه گونۀ در همۀ جوامع، و البته به نسبت های مختلف وجود داشته است و اکنون نیز وجود دارد. جامعۀ که هیچ گونه سانسوری در آن وجود نداشته باشد در هیچ کجای جهان و در هیچ دورۀ از تاریخ دیده نمیشود. آزادی بشر و یا به عبارت بهتر احساسی که آدمی در بارۀ آزادی های خود دارد حد و حصر ندارد. چنانچه برای آزادی های فردی مرزی تعیین نگردد چه بسا که آزادی کسی تجاوز به آزادی تهدیدی علیه دیگران باشد. آنچه میان آزادیها مرز میکشد و اجازه نمیدهد که آزادی کسی به آزادی دیگری یا آزادی افراد و جوامع دیگر آسیب برساند، قانون است. از این رو سانسور در چارچوب قرار داده شده (یعنی اتخاذ تدابیری که اندیشیدن، گفتن، نوشتن، و به طور کلی هر پدید آوردنی، به حریم حقوق دیگری لطمه ای نرساند) عملی خلاف قانون قلمداد نمی شود و در حقیقت سانسور هم نامیده میشود. چنین رفتاری نشانۀ آنست که اعضای جامعه زمام اختیار به دست آرند و حدود و حریم ها را مراعات میکنند. اما، به محض آنکه کسی یا جمعی از محدودۀ قانون پا را فراتر نهاد و به نام هر چیزی، حتی قانون، آزادی، عدالت، حقیقت، خیر و صلاح جامعه، و مانند آنها، دست به کاری زد که آزادی تعریف شدۀ فردی یا جمعی را در ابراز آرأ و عقاید شان با منع یا مشکلی روبرو ساخت، عملی رخ میدهد که نام آن سانسور است.
اسرار دولتی و توجه ناخواسته به برخی مسایل
یکی از سیاستهای سانسور گرایی که در زمان استالین و در شوروی سابق حاکم بود ایجاد تغییر در تصاویر افرادی بود که توسط استالین به اعدام محکوم شده بودند.
تصویر بالا قبل از دسامبر ۱۹۳۸ (میلادی):از چپ به راست:وروشیلوف ،مولوتوف ،استالین و یژوف هنگام بازدید از آب راه مسکو-ولگا ،تصویر پایین:بعد از سپتامبر ۱۹۳۸ ،یژوف سقوط میکند.استالین دستور میدهد که یژوف از عکس حذف شود.
در دوران جنگ سانسور به صورت آشکارا با هدف جلوگیری از افشای اطلاعات مهم و دسترسی دشمن به آن انجام میگیرد. معمولاً سانسور مخفی نگاه داشتن زمان و مکان عملیاتها و تاخیر در افشای اطلاعات (مانند هدف کاری) را شامل میشود واین کار تا زمانی ادامه مییابد که این اطلاعات حائز اهمیت باشند. دراینجا ارزشهای اخلاقی نمود دیگری دارند چرا که افشای اطلاعات نظامی میتواند ضررها و آسیبهای فراوانی را برنیروهای خودی تحمیل کند و حتی باعث شکست در میدان نبرد شود. درطی جنگ جهانی اول، نامههایی که توسط سربازان انگلیسی نوشته میشد سانسور میشد. تعدادی فرد نظامی این نامهها را میخواندند وبا یک ماژیک مشکی روی مطالبی که میتوانست باعث افشای اسرار نظامی شود خط میکشیدند.
یکی از سیاستهای سانسور گرایی که در زمان استالین و در شوروی سابق حاکم بود ایجاد تغییر در تصاویر افرادی بود که توسط استالین به اعدام محکوم شده بودند. اگر چه تصاویر اصلی در محلی مخفی نگهداری میشدند اما این تغییر عمدی تاریخ در اذهان مردم یکی از روشهای اصلی مکتب استالین و مکتب تمامیت خواه آن زمان بود. همچنین در سالهای اخیر جلوگیری از ورود کارمندان تلویزیونها به محلهایی که از آنجا کاروان تابوتهای نظامیان عبور میکند از مصادیق سانسور است اگر چه این سانسور تا حد زیادی ناکام مانده و تصاویر متعددی از تابوتها در روزنامهها و مجلات به چاپ رسیدهاست.
کتب درسی
محتوای کتب درسی همواره یکی از بحثهای جنجال برانگیز بودهاست چرا که مخاطب آن افراد کم سن و سالی هستند و اصطلاح شستشوی مغزی در این کتب کماکان به حذف مغرضانه مطالب غیر دلخواه اشاره دارد. گزارشهای مربوط به جنایات نظامی در طول تاریخ و تاریخ سیاسی همواره چالش برانگیز بودهاند، مانند کشتار نانکینگ، هولوکاست (یا رد هولوکاست) و بازجویی سرباز زمستانی در جنگ ویتنام. معمولاً جوامع مختلف اشتباهات و سوء تدبیرهای خود را به صورتی ملی گرایانه و با حس وطن پرستی جلوه میدهند.
همچنین برخی از گروههای مذهبی در برهههایی از تاریخ تلاش کردهاند تا تدریس نظریه تکامل را در مدارس ممنوع کنند چرا که این نظریه در تقابل با عقاید مذهبی شان است. تدریس مسایل جنسی و زناشویی در مدارس و ارائه مطالبی در مورد رابطه جنسی سالم، کنترل زاد و ولد و روشهای جلوگیری از باروری از حوزههای دیگری هستند که سانسور در مورد آنها رخ میدهد.
در مدارس راهنمایی نحوه ارائه حقایق تاریخی نقش بسیار موثری در شخصیت افراد ایفا میکند. به علت نامناسب دانستن این مفاهیم برای نسل جوان عدهای دست به سانسور این نوع از اطلاعات میزنند. استفاده از کلمه نامناسب کمی بحث برانگیز است و میتواند ما را در یک سراشیبی تند قراردهد و پدیده سانسور را گستردهتر و سیاسی کند.
پیاده سازی
پدیده سانسور در میان بسیاری از متفکران غرب جلوهای از دیکتاتوری و دیگر نظامهای سیاسی تمامیت خواه است. نظامهای مردم سالار به خصوص در میان دولتهای غربی و مفسران دانشگاهی و مطبوعاتی به صورت نظامهایی در نظر گرفته میشوند که درآنها پدیده سانسور کمتر سازماندهی شده و مساله مهم دراین جوامع مساله آزادی بیان است. اتحاد جماهیر شوروی سابق برنامههای سانسور دولتی را به صورت وسیعی اجرا میکرد. مرکز اصلی فرماندهی حفاظت از اسرار نظامی و دولتی با نام Glavilt مرکز اصلی سانسور دولتی در شوروی سابق بود. پرسنل این مرکز سانسور درهمه دفاتر روزنامهها و انتشارات اتحاد جماهیر شوروری حاضر میشدند و ۷۰۰۰ سانسور چی وظیفه نظارت بر اطلاعات قبل از چاپشان را برعهده داشتند. هیچ رسانه جمعی نتوانست از زیردست کنترلهای Glavilt رهایی یابد همه شبکههای رادیویی و تلویزیونی موظف بودن تعدادی از پرسنل Glavlit را در شورای سردبیری خود استخدام کنند.
عدهای از متفکران سانسور را مصداقی از سرکوب دیدگاهها و یا بهره برداری از تبلیغات منفی، دخالت در کار رسانهها و روابط اجتماعی و یا ارائه اطلاعات نادرست و یا حتی ایجاد مراکز آزادی بیان میدانند. درهریک از این روشها اطلاعات مطلوب با سیاست جلوگیری از کسب مخاطب توسط عقاید مختلف و تشکیل جلسات بحث آزاد و دادن میدان به عقاید به حاشیه رانده شده به افراد جامعه تحمیل میشود.
جلوگیری از دسترسی افراد به ابزارهای اشاعه عقاید هم نوعی سانسور محسوب میشود این سیاستها معمولاً توسط ارگانهای دولتی مانند کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) درایالات متحده و کمیسیون ارتباطات راه دور رادیو – تلویزیون کانادا (CRTC) در کانادا اعمال میشوند. حتی روزنامههایی که از چاپ مطالبی که ناشر با آنها موافق است خودداری میکنند، مسئولین سانسورهای سخنرانی که سالنها را به افراد خاصی اجاره نمیدهند. و افرادی که از حمایت مالی چنین سخنرانیهایی خودداری میورزند از عاملین این سیاستها هستند. حذف صداهای خاص در فضای جامعه هم نوعی سانسور محسوب میشود. حذف این افکار ناشی از عدم موفقیت رسانههای جمعی در برقراری تماس با متهمان است (وبنابراین این رسانهها برای انعکاس اخبار تنها از منابع دولتی کمک میگیرند) سانسور باعث شدهاست که مرز بین اخبار واقعی و تفسیرهای آن مبهم و نامشخص شود و حتی رسانهها مفسرانی را به خدمت بگیرند که دارای تمایلات جزئی خاص هستند مانند نانسی گریس، مقام دولتی سابق که در برنامههایی با عنوان اخبار واقعی حضور داشت اما در واقع به تفسیر مطالب میپرداخت.
توجه رسانهها به عدم انعکاس اخبار بحث برانگیز و مورد توجه بخشی از اقشار جامعه مانند جلوگیری از پخش اخبار دقیق مرگ و میرهای دسته جمعی در میان افراد جامعهای که مورد حمله قرار گرفتهاست و یا در حال جنگ است نوعی سانسور محسوب میشود. ارائه اخبار پرزرق و برق درمورد محصولات یا خدمات مورد توجه رسانه خبری، مانند پخش اخبار درمورد مقایسه قیمت انواع ماشین یا سفرهای تفریحی به جای پخش اخبار در مورد هنر، صنایع دستی و باغبانی در واقع نوعی سانسور اطلاعات در جهت زیباجلوه دادن برخی از امور است.
خود سانسوری، معمولاً قوانین فرهنگی وتجاری حاکم بر یک فضا و نه یک قدرت سانسورچی این نوع سانسور را تحمیل میکند. وقتی یک رسانه تصمیم میگیرد که درجهت منافع خود اطلاعات را دچار تحریف کند و دیدگاهی یکطرفه را ارائه کند به خود سانسوری دست زدهاست.
منع و اجازه
از زمان اختراع صنعت چاپ، توزیع بروشورهای محدود محصولات مختلف به عنوان یک راهکار برای مقابله با منابع ضروری قدرتمند مطرح شد با استفاده از شبکههای اطلاعاتی گسترده، سیستمهای ذخیره اطلاعات و سیستمهای به اشتراک گذاری فایل نقطه به نقطه غیر متمرکز مانند فری نت بربرخی از انواع سانسور غلبه کردهایم. در پدیدهای جدید تر که نوعی پدیده ضد سانسور است فرد مستقیما با افراد جامعه صحبت میکند و عقاید فرهنگی خود را برای آنها بیان مینماید. افراد مختلف از روشهای برقراری ارتباط جمعی استفاده میکنند تا از تحریف اصطلاحات توسط رسانههای ارتباط جمعی قدرتمند جلوگیری کنند. در طول تاریخ اعتصاب و تظاهرات دسته جمعی به عنوان یک روش در مقابله با تحمیلهای ناخواسته مطرح بودهاست اگر چه امروزه با استفاده از سیستمهای آمپلی فایر میتوان به راحتی کنترل سخنرانی درمیان یک جمعیت را دردست گرفت. تکنولوژی تقویت صوت باعث شدهاست که عدهای فکر کنند همه افرادی که دریک اجتماع یا تظاهرات حضور دارند با مطالبی که از تریبون پخش میشود موافق هستند و حال آنکه در واقعیت ممکن است اجتماع حاضر تنها با بخشی از آنچه اعلام میشود همسو باشد به هر حال اعلام نظر جمع از طریق رسانهها و شبکههای ارتباطی براساس آنچه در پشت تریبون گفته شدهاست نوعی سانسور نظرات تک تک افراد حاضر در آن جمع است.
سانسور در سراسر جهان
سانسور بیشتر در کشورهای جهان سومی و کشورهایی که اصل سکولاریسم را رعایت نمی کنند رخ می دهد، ولی این بدان معنا نیست که در کشورهای دیگر رخ نمی دهد، به عنوان مثال سانسور در ترکیه که یک کشور جهان اولی است متداول است و یا سانسور تصاویر در شوروی سابق متداول بوده است.
شیوه های کاربردی سانسور:
سانسور در عصر جدید، و به ویژه با استفاده از تکنالوژی های پیشرفته در دنیایی کنونی، بیش از اعصار از گذشته پیچیده و گوناگون شده است. دولت های که بخواهند دست به سانسور بزنند، اکنون راه ها و ساز و کار های عملی بیشتری در اختیار دارند. در کشور های که رسانه های همگانی در دست دولت متمرکز باشد، خطری که صاحبان اندیشه و هنر را تهدید میکند، بیشتر است. در کشور های جهان سوم و عقب مانده به ویژه در آن دسته از این گونه کشور ها که حکومت های وابسته یا غیر مردمی دارند، و حکومت نیرومند نیز در آنها بر سر کار است، این خطر به مراتب بیشتر است. برای مثال، دولت های که داد و گرفت آزادانۀ اندیشه موفق نباشند میتوانند بدون توسل به روش های قانونی یا علنی سانسور، از راه های دیگر مانع و محدودیت به وجود آورند یا نظر خود را به گونۀ که میخواهند، تحمیل کنند. این راه ها بعضی از نمونه های آنهاست:
_دخالت در گردش آزادانۀ اخبار و اطلاعات از طریق نظارت بر رسانه های همگانی؛
_استفاده از اهرم های اقتصادی برای تحمیل شرایط سیاسی؛
_دخالت های ناپایدار در توزیع کتاب ها و مطبوعات؛
_جلوگیری از ورود منابع و اطلاعات و اخبار به کشور یا ایجاد موانع پیدا و ناپایدار بر سر راه آنها؛
_تحت فشار قرار دادن صاحبان اندیشه و هنر با روش های مستقیم و غیر مستقیم برای دور ساختن آنها از اندیشه هایی، یا نزدیک کردن آنها به بعضی دیگر،
_وادار ساختن محافل فکری، مجامع هنری، کانون های فرهنگی-انتشاراتی، چاپخانه ها، مراکز رسانه ها به پزیرفتن و مراعات ضوابطی که در مجموع و در نهایت جنبۀ محدود کننده یا تغییر دهنده داشته باشد،
_اِعمال ایدیولوژی حزبی، از طریق رسمی و رسانه ها، و از طریق غیر رسمی به دست گروه های فشار؛
_ایجاد ترس، بیم و تردید آشکار، پنهان یا نهفته در مردم، از راه های مختلف و به ویژه به کمک اهرم های سیاسی که در دست دولت است، و گاه حتی از طریق شایعه پراگنی، به گونۀ که آنها را از آنچه مد نظر و پسند قدرت حاکم نیست، دور کند، یا مردم را به خود سانسوری وادارد.
شیوه های جدید سبب شده است که سانسور با شکل های تازه و مبدل جای گونه ها و روش های گذشته را بگیرد. در جامعه هایی که سنت آزاد اندیشی نباشد یا رشد فرهنگی-اجتماعی آنرا تقویت نکند، تکنالوژی ها و ره آورد های آنها میتواند به ابزار های نیرومندتر و کارآمدتری در خدمت کسانی قرار گیرد که داد و گرفت آزادانۀ اندیشه را به سود خود نمیدانند.
هرچه هست، ناشران کتاب و مطبوعات، کالایی تولید میکنند و می فروشند که محتوای آن اندیشه، دیدگاه، نظر، عقیده، سلیقه، تعبیر و تفسیر شخصی و غیر شخصی، و پدیده های دیگری از این دست است. مادام که جامعه خویشتن داری نشان ندهد و عقاید مخالف خود را تحمل نکند، بیم برخورد وجود دارد. البته قایل شده به آزادی محض و مطلق در نشر، مطمیناً به هیچ روی واقع بینانه نیست. واژه ها حکم اسلحه را دارد و در جامعۀ ناخویشتن داری به سان گوگرد با انبار باروت عمل خواهد کرد. آزادی، اساسی ترین عنصر برای نشر است، اما استفادۀ صحیح از آن فقط در چارچوب قانون ممکن است. آزادی انتشاراتی و مطبوعاتی، با حمایت قانونی جدی، و اجرای آگاهانه و مسؤولانۀ دستگاه های مجری قانون، و مراعات پدید آورنده گان و ناشران و چاپگران امکان پزیر تواند بود.
سانسور و رسانه ها در عصر ارتباطات
نظام بین المللی امروز به خصوص در عصر جهانی سازی، عرصه جنگ بین رسانه ها است. رسانه ها بر اساس رویکرد بی طرفی ادعایی خود برای رساندن واقعیت ها به مردم جهان کارکردی دوسویه دارند. اما عملاً رسانه های بزرگ امروزی در خدمت منافع سهام داران خود هستند.
امروز با استفاده از رسانه ها می توان در جامعه انگیزه و حرکت ایجاد کرد و یا فرهنگ عمومی را پایه ریزی و گسترش داد و همینطور افکار عمومی را در رابطه با موضوع خاصی تبیین نمود. در قرن ۲۱ رسانه ها می توانند ارتباط دوسویه را بین افراد یک جامعه و حتی جامعه جهانی برقرار کنند. اما قدرت های جهانی از رسانه برای گسترش نفوذ خود در جامعه جهانی استفاده می کنند.
برخی ابعاد سانسور مدرن در عصر ما
امروزه در دنیای پیشرفته، حملات جدید و بدیعی به آزادی بیان و حق آگاهی شهروندان صورت می گیرد که با سانسور خشن سال های گذشته ارتباط کمی دارند. هدف این حملات جدید، عبارت است از : پنهان کردن نظام مند آن چه برای گروه ها و منافع افراد مشخص جالب نیست، آرایش اخبار به دلخواه خود و پنهان ساختن اطلاعاتی که مناسب اقلیت های ممتاز نیستن، و تلاش در جهت این که آگاهی شهروندان معاملات و کسب و کار آن اقلیت ها را بر همنزند.
"پاسکوال سرانو"، پژوهشگری که درباره راستگویی و صداقت رسانه های بزرگ خبری فعالیت می کند و مؤلف کتاب" اخبار نادرست؛ چگونه رسانه ها اخبار جهان را پنهان میکنند" اطمینان می دهد که رسانه های خبری به شکل نظام مند دروغ نمی گویند؛ ولی میزان کنونی اخبار نادرست و گمراه کننده، انعکاس مبهم وقایع و ارائه تحریف شده اخبار و رویدادهای کنونی، موجب می شود که در جامعه ای به سر بریم که دروغی بزرگ برآن حاکم است.
و این، چیزی است که وجود دارد: نظامی از پنهان کردن ها و تحریف واقعیت ها، تحریف آنچه اتفاق می افتد، که محور مشترک آن ها ( فراتر از ابتذال و بی مسوولیتی جهان که به رسانه های بزرگ نیز رسیده است) را منافع اقلیت ممتازی تشکیل می دهد که پس از همکاری های مشترک و ادغام های تجاری، سه چهارم رسانه های جهان را در اختیار دارند.
از منظری دیگرناکامی و سانسور رسانه ها به سبک مدرن امروزه حتی به اروپا نیز تسریع یافته است. به طور مثال گزارشگران بدون مرز به فرانسه اشاره می کند که روزنامه نگاران به هنگام پوشش خبری رویدادهای حومه شهرها، در معرض تهدید فیزیکی قرار می گیرند. طی دوسال ونیم اخیر ده ها عکاس، فیلم بردار و گزارشگر فرانسوی مورد تعرض قرار گرفته اند.
در ایتالیا روزنامه نگاران از سوی مافیا تهدید می شوند. ده ها روزنامه نگار ایتالیایی، به گفته گزارشگران بدون مرز، در پی تهدید باند های جنایتکار، تحت حفاظت پلیس کار و زندگی می کنند. همه روزنامه نگارانی که در باره فعالیت های مافیا کار می کنند هر کدام به نوعی تهدید شده اند.
در اسپانیا و در ایالت باسک سال هاست که روزنامه نگاران از سوی سازمان اتا (ETA) تهدید می شوند و در مواردی نیز به قتل رسیده اند. در ایرلند شمالی نیز گروه های افراطی هوادار اتحاد با بریتانیا روزنامه نگاران را تهدید به قتل میکنند. خشونت علیه روزنامه نگاران در کشورهای سوئد، بلغارستان، رومانی، مجارستان، جمهوری چک و قبرس نیز به تناوب دیده شده اند.
در آلمان نیز لحن اعتراض ها نسبت به محدودیت های روزافزون در برابر آزادی فعالیت روزنامه گاران روزبه روز بلندتر می شود. "میشائیل"، رئیس اتحادیه روزنامه نگاران آلمان در مراسمی به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات در برلین، نسبت به تضعیف آزادی مطبوعات در آلمان هشدار داد و گفت: "نه تنها زندگی یا آزادی روزنامه نگاران، بلکه تحقیق آزادانه و گزارشگری نیز در آلمان در معرض تهدید قرار گرفته است."
سانسور از ویتنام تا عراق و افغانستان
اولین خبرها در مورد بزرگترین فاجعه رخ داده در جنگ ویتنام، در رسانه ها انتشار یافت. در روزنامه "نیویورک تایمز" هم تنها عنوان شده بود که در روستای "مای لای" نیروهای آمریکایی به پیروزی درخشانی دست یافته اند؛ چرا که آنان در یک نبرد یک روزه، توانسته بودند ۱۲۸ نیروی دشمن را از پای درآورند و با درهم شکستن "ویت کنگ ها"، تونل های اختفای آنان را از بین ببرند.
اما این همه ماجرا نبود، در نبردی که بدون حضور خبرنگاران انجام شد، یک سال طول کشید تا یکی ازپرسنل سابق ارتش به نام "رونالدو ریدنسور" و یکی از خبرنگاران "آسوشیتدپرس" به نام "سیمورهرش" برنده جایزه "پولیتزر" به خاطر افشای این ماجرا با بررسی های لازم دریافتند که «بیش از ۴۰۰ پیرمرد و زن و کو دک، در آن نبرد یک روزه توسط نیروهای"چارلی ارتش آمریکا" قتل عام شده بودند.» با پایان تراژدی ویتنام برای آمریکایی ها، ارتش این کشور با استفاده از این تجربه در هنگامه ی لشکرکشی۱۹۸۳ خود به گرانادا هیچ گونه اخباری راجع به آن منتشر نگردید و خبرنگاران تنها زمانی اجازه ی ورود به آن کشور را یافتند که جو امن و آرام شده بود.
باید دانست که بسیاری از حملات هوایی روی داده در مناطق روستایی افغانستان و یا شهرهای پرجمعیت عراق، در رسانه های غربی سانسور می شوند. چرا که دراین حملات، بسیاری از غیرنظامیان جان می بازند؛ به ویژه اینکه معمولاً این نبردها در مجاورت محل سکونت غیرنظامیان روی می دهد. البته به دلیل حضور نیافتن خبرنگاران در این نبردها، اخبار منتشر شده ازسوی رسانه های مستقل، به سادگی قابل انکار خواهد بود.
استفاده از عباراتی نظیر "حمله اشتباهی" و یا به کارگیری شهروندان به عنوان سپر انسانی، از توجیهات نیروهای نظامی آمریکا است. باید دانست که بسیاری از حملات هوایی روی داده در مناطق روستایی افغانستان و یا شهرهای پرجمعیت عراق، در رسانه های آمریکا سانسور می شوند.
هرگاه سخن از بررسی اتفاقات روی داده به میان می آید، این حرف ها بدین معناست که ما شاهد هیچ اقدامی نخواهیم بود. اگرچه در مواردی محدود، با اعلام پرداخت هزینه های جبرانی و یا عذرخواهی روبه رو بوده ایم. البته در فجایعی نظیر واقعه منطقه"حدیثه" تعدادی از سربازان"جزء" به میز محاکمه کشانده شده اند.
اتفاقی که در مورد حمله اشتباهی به نیروهای ائتلافی مستقر در افغانستان به گونه ای مشابه روی داد و خلبان آمریکایی به پرداخت ۵۶۰۰ دلار جریمه! محکوم گردید. مؤسسه ACBAR که یکی از مؤسسات فعال در حوزه حقوق بشر است، در سال جاری اعلام کرد که تعداد کشته شدگان افغان به دست نیروهای غربی، از تعداد تلفات به وجود آمده توسط نیروهای طالبان، فراتر رفته است.
خود سانسوری
"سانسور" و"خودسانسوری" درکار رسانه ها، از چالش های مهمی است که هراز گاهی روند کارهای رسانه یی را با محدودیت رو به رو می سازد.
افزون بر محدود شدن فعالیت های رسانه یی، این رویکرد(سانسور و خودسانسوری) ارزش های آزادی بیان و آزادی رسانه ها را نابود می کند و با گذشت زمان،فرآیند ارتباطات و حق مشروع اطلاع رسانی برای شهروندان را آسیب پذیر می سازد.
عوامل سانسور:
مهمترین عامل در زمینه ی شکل گیری یا پیدایش سانسور، مسأله ی سیاسی است؛اما افزون بر سیاسی بودن مسأله، سنت های حاکم در جامعه- به ویژه در زمینه های مذهبی، دینی و اخلاقی- عنعنات، رسم و رواج ها، ارتباط دو سویه میان مناسبات اجتماعی و فرهنگی و مواردی زیر نام "ارزش های ملی" و در کل رعایت این ها(ولوکه نادرست، غیرعقلانی و ناموجه هم باشد) سبب شده تا سانسور به عنوان پتک محکم بر فرق فرایند پیام رسانی فرود آید.
چیزی که ساطور سانسور را در روند ایجاد محدودیت برای آزادی بیان برنده تر ساخته است، اعمال سلیقه ها و چشمداشت های فردی، گروهی و سیاسی افرادی است که از دریچه ی تنگ تعصب و خرده گیری های مزمن، به مفاهیم وداده های اطلاعاتی می نگرند و با سوءاستفاده از مسأله ی رعایت "ارزش ها"،در برابر هرگونه پیام و سیاستگذاری های هنجارمند اطلاعاتی {زیر نام دفاع از ارزش های دینی، مذهبی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی} به عنوان سدی در برابر آزادی بیان و حق اطلاع رسانی مشروع عمل می کنند. ( در ایجاد این سد، بیشتر از همه سیاستمداران، مقامات بلند پایه ی دولت و مذهبیون نفش نخست را دارند.)
عوامل پیدایش خودسانسوری:
در پیدایش خودسانسوری، افزون بر موارد دیگر، دست کم عوامل زیر شامل است:
- ترس؛
- توجه به روابط بیرون سازمانی (یعنی اینکه اگر این خبر، گزارش، گفتگو، مقاله، تحلیل، تصویر، کتاب، فلم و ... نشر شود، ممکن است سبب نارضایتی مقامات دولتی، سیاستمداران، مخالفان سیاسی، گروه های سیاسی فشار، مخاطبان، روحانیون، مذهبیون و ... گردد، و این نارضایتی پیام دهنده یا مسؤولان رسانه را آسیب رساند.)
توجه به روابط درون سازمانی ( یعنی این که ممکن است پیام دهنده ( نویسنده، خبرنگار، فلمساز و...) به خاطر این که شاید نشر پیام سبب ناراحتی مدیر و همکارانش در سازمان (اداره) شود.
- توجه به علایق و سلیقه های سازمان؛
- اعمال سلیقه و علاقه ی فردی؛
- احتمال از دست دادن زمینه ی کار؛
- عدم فهم؛
- تأثیرات روانی ( مانند: داشتن اضطراب همیشگی، بی باوری، یکسویه نگری و...)؛
-عادت به سانسور پذیری.
با توجه به نشان دادن این عوامل، چیزی که در بحث تفاوت شگردها میان سانسور و خودسانسوری مشخص می شود،این است که " سانسور" عملیه یی است بیشتر اعمالی؛ اما خودسانسوری روشی است که از سوی افراد برخود افراد و توسط خود آنان انجام می شود؛یا به بیان دیگر، فرق میان سانسوروخودسانسوری این است که این یکی ازسویی ( سانسور) عملی می شود، و آن دیگری (خودسانسوری) راخودمان - بنابرملحوظات و چشمداشت هایی- برخودمان عملی می کنیم.
گاندی در مورد سانسور میگوید:
• گاندی هدف روزنامه نگاری را خدمت به مردم می دانست و می گفت نیروی مطبوعات و روزنامه قدرت عظیمی است. اما همانطوریکه نیروی لجام گسیختۀ یک سیلاب می تواند روستاها را در خود غرق سازد و خرمن ها را نابود کند. نیروی قلمی که تحت کنترول و نظارت درونی نباشد ممکن است در خدمت ویرانی و تباهی قرار گیرد
• گاندی معتقد بود اگر کنترول و نظارت از بیرون اعمال شود نتیجۀ آن سانسور است که نتایجش از نبودن کنترول خطرناک تر است.
• گاندی به سانسور به مفهوم نظارت و کنترول از طرف دولت اعتقاد نداشت و از نظر وجدانی و اخلاقی، روزنامه نگار و صاحب امتیاز را ملزم به رعایت شؤون و اخلاق حرفه ای می دانست.
استاد رحیم ابراهیم مسؤول مؤسسۀ انتشارات تعلیمی میگوید: "چیزی را که میخواهید بگویید و از ترس آنرا گفته نتوانید خودسانسوری است. سانسور عبارت از اعمال فشار از طرف نهاد های دولتی و بعضاً اشخاص و افراد نیرومند به انواع مختلف جهت جلوگیری از افشأ حقایق جاری در جامعه است." به نظر او شیوه های کاربردی سانسور استفاده از زور، تزویر، تهدید، تطمیع، رشوت، ایجاد ترس، شکنجۀ افراد و حتی قتل می باشد، این موارد نه تنها به خود خبرنگار بلکه خانوادۀ و اقارب وی را نیز متاثر می سازد.
عوامل آن: جلوگیری از نشر اطلاعات برای حفظ منافع
در جوامعی که به نظم و قوام ثابت رسیده اند ساحۀ سانسور معلوم است. اما در جوامعی که تا هنوز قانون حاکمیت پیدا نکرده ساحۀ سانسور معلوم نیست و هر فرد چیزی را که برخلاف منافع اش باشد میتواند اعمال نفوذ کند.
در افغانستان چون تا هنوز قانون حاکمیت ندارد، خبرنگاران پدیدآ خودسانسوری را جبراً اعمال کرده و از ترس گفته نمیتوانند چون نهادی نیست که از خبرنگاران حمایت کند.
ـ تاکید قوانین اساسی بر ممنوعیت سانسور
اهمیت جلوگیری از سانسور مطبوعات به حدی است که در اکثر قوانین اساسی دنیا ممنوعیت ممیزی در مندرجات روزنامه ها و مجله ها و کتاب ها تصریح شده است. برای آشنایی با چگونگی پیش بینی ممنوعیت سانسور از طریق قوانین اساسی، نمونه های مهم قوانین اساسی خارجی و هم چنین قانون اساسی کشور خود مان را یاد آوری می شویم.
الف_ قوانین خارجی
به موجب اصلاحیۀ قانون اساسی ایالات متحدۀ امریکا مصوب 1791 کنگرۀ این کشور از وضع هر نوع قانونی که آزادی بیان و مطبوعات را محدود کند، ممنوع شده است.
در فرانسه نیز به دنبال اعلامیة حقوق بشر و شهروند انقلاب کبیر این کشور، که مادۀ 11 آن، آزادی بیان را گرانبهاترین حقوق انسانی شناخته بود، در بند دوم باب اول قانون اساسی 22 اگست 1791 تاکید گردیده که قانون اساسی، آزادی هر انسان را برای بیان و نگارش و چاپ و انتشار افکار او به عنوان حقوق طبیعی و مدنی، بدون آن که نوشته ها پیش از نشر آن ها تحت هیچ گونه سانسور و بازرسی قرار گیرند، تضمین می شد. در اصل 122 قانون اساسی 1793 جمهوری فرانسه نیز اعلام شده بود که «قانون اساسی، آزادی نامحدود مطبوعات را برای تمام فرانسوی ها تضمین می نماید.»
قوانین اساسی بسیاری از کشور های دیگر اروپایی هم آزادی مطبوعات را تضمن کرده اند و سانسور را ممنوع ساخته اند. در بلژیک به موجب مادۀ هجدهم قانون اساسی مصوب 8 فبروری 1831، «مطبوعات آزاد و برقراری سانسور ممنوع است...."
در اصل 88 قانون اساسی دنمارک و هم چنین در مادۀ 72 قانون اساسی آیسلند هم به عبارات مشابه، گفته شده است که " ... سانسور و سایر اقدامات پیش گیرانه، هرگز برقرار نخواهد شد."
قانون اساسی سابق مکسیکو هم به موجب مادۀ هفتم خود پس از تاکید بر غیر قابل تعرض بودن اصل آزادی مطبوعات و انتشارات، یاد آوری کرده بود که "... هیچ قانونی و هیچ مقامی نمی تواند سانسور برقرار سازد..."
در قوانین اساسی جدید کشور های غربی که پس از جنگ جهانی دوم تدوین گردیدند، نیز ممنوعیت سانسور تصریح شده است. مادۀ 21 قانون اساسی جمهوری ایتالیا، پس از یادآوری حق آزادی بیان و اشاره به منع الزام روزنامه ها به کسب اجازۀ انتشار، تاکید کرده است «... مطبوعات را نمی توان مورد سانسور قرار داد..."
قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان هم در بند یکم مادۀ پنجم خود، ضمن شناسایی حق آزادی بیان و تضمین آزادی مطبوعات، اعلام داشته است که در این کشور"... هیچگونه سانسوری وجود ندارد."
در قانون اساسی ترقی خواهانۀ جدید جمهوری پرتگال نیز به موجب بند دوم مادۀ 37، تاکید گردیده است که " اعمال سانسور در هر شکل و در هر نوع آن برای جلوگیری و محدود کردن حق آزادی بیان و حق کسب اطلاعات، ممنوع است."
قانون اساسی تازۀ اسپانیا که جدیدترین قانون اساسی کشور های اروپای غربی به شمار می رود، در اصل بیستم خود پس از شناسایی و تضمین حق آزادی بیان، حق آفرینش هنری و حق دریافت و انتشار آزادانۀ اطلاعات، اعلام کرده است که " ... اعمال این حقوق را با هیچ گونه سانسور قبلی نمی توان محدود کرد..."
قانون اساسی 1982 جمهوری ترکیه در مادۀ بیست و دوم تصریح کرده است که «مطبوعات آزاد و سانسور ممنوع است...» به موجب مادۀ بیست و چهارم این قانون، سانسور کتاب و بروشور هم ممنوع اعلام گردیده است.
ب_ قوانین داخلی
در قانون اساسی مصوب 1382 (هـ . ش) کشور ما ( افغانستان) نیز در مورد مصئونیت آزادی بیان و ممنوعیت سانسور، مادۀ سی و چهارم آن، چنین بیان داشته است:
"آزادی بیان از تعرض مصئون است.... هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون، به طبع و نشر مطالب، بدون ارائۀ قبلی آن به مقامات دولتی، بپردازد..."
دربند دوم ماده چهارم قانون رسانه های همگانی افغانستان هم به ممنوعیت سانسور تأکید شده است: ۲. دولت آزادی رسانه های همگانی را حمایت، تقویه و تضمین می نماید. هیچ شخص حقیقی یا حکمی به شمول دولت و ادارات دولتی نمی تواند فعالیت آزاد رسانه های خبری یا معلوماتی را منع ، تحریم، سانسور یا محدود نموده و یا طور دیگری در امور نشرات رسانه های همگانی و معلوماتی مداخله نماید. مگر مطابق احکام این قانون.
نتیجه گیری،
ویرایش محتوا به معنى اطمینان از صحت و سقم اطلاعات ارائه شده در اخبار و مطالب مورد ویرایش است. سردبیرى به تشخیص این مهم دست مىیابد که معلومات و اطلاعات گستردهاى داشته باشد. در برخى اخبار ممکن است چاپ گفتهاى که به طرز ناصحیح از قول یک مقام مسئول بیان شده، به عواقب وخیمى بیانجامد. تسلط بر رویدادها و احاطه بر گردش کار به ویراستار قدرت تشخیص مىدهد تا بتواند واقعى را از غیرواقعى و صحیح را از ناصحیح تمیز دهد.
در ویرایش محتوائى محدودیت اصلى ویراستار در تغییر سبک اثر است که حریم صاحب اثر و نویسنده به شمار مىآید و بسیار حساس است و جز با اجازه خود نویسنده نمىتوان در آن دست برد. ویراستار کتاب ترجمه شده نیز فقط در عرصه حفظ یک دستى زبان مىتواند اظهارنظر و عمل کند.
در بخش دوم این رساله که در مورد سانسور است قابل یاد آوری است که امروز و در قرن ۲۱ که از آن به عنوان عصر ارتباطات نیز یاد می گردد تمامی رسانه ها ادعای استقلال و بی طرفی دارند، اما واقعیت حکایت از مسئله ای دیگر دارد. در کشورهای جهان سوم رسانه ها مستقیماً توسط دولت ها اداره می شوند؛ اما در کشورهای جهان اول نیز گرچه محافل غربی و رسانه های فراگیر آنها خود را متعهد به رعایت آزادی اطلاع رسانی و انعکاش شفافیت اخبار می دانند، اما نوعی از کنترل غیررسمی بر این رسانه ها حکم فرماست. چرا که بسیاری از غول های اقتصادی و سرمایه داران این رسانه ها را در اختیار دارند.
هریک از این شبکه های بزرگ دارای محصولات فرهنگی بسیاری از جمله روزنامه، ایستگاه تلویزیونی، ایستگاه رادیویی، شرکت های موسیقی و انتشارات هستند و برای اینکه به این حد برسند و بتوانند محصولات خود را به فروش برسانند، مجبور هستند تا می توانند به دولت نزدیک تر شوند. اما به علت حذف نظرت دولتی، این شرکت ها بزرگ و بزرگتر شده اند و بر ثروت خود می افزایند. در این فضا این بنگاههای بزرگ مجبورند که از دولت و سیاست های کلان آن دفاع کنند.
منابع و مأخذ:
1. رسانه، مجلۀ مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، سال دوازدهم، شماره دوم، صفحۀ 82، عنوان مقاله: گاندی و اندیشه های روزنامه نگاری نوشتۀ عبدالله ذاکر
2. رسانه، مجلۀ مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، سال ششم، شماره دوم، صفحۀ 88 و 89، نویسندۀ مقاله عبدالحسین آذرنگ، عنوان مقاله سانسور،
3. -" سانسور جنگ ها در رسانه های آمریکا"( ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷ )
4. میشل فاوست، آسیب های سانسور، ترجمه: بهروزبامداد، نشر چند سویه، تهران 1387،ص 34.
5. روزنامه نگاری نوین/ تالیف نعیم بدیعی، حسین قندی_تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، 1383
6. معتمدنژاد، دکتر کاظم. "بازاندیشی نقش اجتماعی وسایل ارتباط جمعی: رسانه، ویژه نامه آموزشی، شماره 1، 1363 صفحات 6 تا 29
7. http://www.rasanehiran.com/vdcht6nzd23nm.ft2.html
8. http://bonyadhomayoun.com/?p=822
9. http://ertebatat85.blogfa.com/post-57.aspx
10. http://www.tebyan-hamedan.ir/office/archives/post۳۷۹.php.htm
ادامه مطلب ...
مقدمه،
خبرنویسی و گزارش نویسی، مهم ترین عرصه مطبوعاتی است و ورود به این عرصه تنها از عهده خبرنگارانی بر می آید که تواناییها، ویژگی ها و صلاحیت خود را طی سالها فعالیت مطبوعاتی نشان دادهاند، چون برای نوشتن گزارش ابتدا باید به ممتاز ترین قابلیت های روزنامه نگاری دست یافت. در حقیقت گزارشگر یک روزنامه نگار تمام عیار است. گزارشگر علاوه بر انتقال اطلاعات به مخاطبان خود بایستی بتواند آنان را نسبت به واقعیت های زندگی اجتماعی آگاه کند به طوری که امکان مشارکت فعال و آگاهانه مردم در تعیین سرنوشت شان فراهم شود.
برخی کارشناسان گزارش را شکل بسط یافته خبر به منظورنمایش جزییات و مسایل دور از دسترسی یک خبر می دانند. تعاریف دیگر گزارش عبارت است از: "هنر بیان غیرمستقیم واقعیتها"، "بیان توصیفی، تشریحی وتصویری یک رویداد یا واقعه یا موضوع اجتماعی" و "تلفیق خبر همراه با بازسازی هنرمندانه صحنهها، موضوعات، حوادث و واقعیتهای مهم زندگی اجتماعی است."
تهیه و ارایه گزارش یعنی طرح نیازهای اساسی مردم به شکل مشکلات و تنگناهای اقتصادی و معیشتی و حتی معضلات اجتماعی که جامعه با آن درگیر است نیز تنها در قالب گزارشهای خبری جذاب ممکن است. حتی می توان گفت عمده ترین کانال ارتباطی مردم، رسانهها و مسؤولان، گزارشهای مختلف خبری است. به این ترتیب مردم دیدگاهها و نظرات خود را در خصوص مسایل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به گوش مسؤولان می رسانند و مسؤولان نیز از برآیند افکار عمومی در خصوص مسألهای خاص آگاه میشوند.
آنچه در نوشتن گزارش باید به آن پرداخته شود اینست که قبل از هر چیز شما به عنوان روزنامه نگار باید بدانید درباره چه چیزی می خواهید گزارش تهیه کنید. برای راحتی کار در نظر بگیرید همواره موضوع ما یک کلمه بدون هیچ پیام یا صفت خاصی مثل گرانی یا ناهنجاریهای اجتماعی و یا موفقیت، تحصیلات، کار و هزاران هزار موضوع دیگر است. انتخاب موضوع برای تهیه گزارش مطبوعاتی از اهمیت ویژهای برخوردار است در حقیقت پس از انتخاب موضوع، سوژه گزارش مشخصی خواهد شد.
یک خبرنگار حرفهای به منظور دستیابی به غنای بیشتر و نیز قابل دفاع بودن گزارش خود بایستی اطلاعات و دادههای آماری دقیق را جمعآوری کند. از راههای جمعآوری اطلاعات، کتابها و بروشورهای مختلف. سایر روشها عبارتند از مشاهده، مصاحبه، مطالعه، بهره گیری از پایگاه های اطلاع رسانی اینترنت و ... که هر کدام در جای خود می توانند راه گشای یک روزنامه نگار حرفهای باشند.
در نظر داشته باشید، مطالعات موردی در خصوص موضوع گزارش بایستی تا پایان گزارش در دستور کار شما قرار گیرد و همواره در پی یافتهها و اطلاعات جدید باشید.
خبر چیست؟
روزنامهنگاران با تجربه خبر ناب را در یک نگاه تشخیص میدهند
اگر تعدادی روزنامه نگار را گرد هم آورید و فهرستی از خبرهای بالقوه را در اختیار آنان بگذارید، احتمالا آنان به نحو شگفت آوری در اینکه کدام خبر ناب تر و پرمایه تر است، هم نظر خواهند بود. به همین دلیل است که در یک روز مشخص، مطبوعات و رسانه ها معمولا اخبار یکسان و مشابهی را دنبال می کنند. اما اگر از همین روزنامه نگاران بپرسید که چرا این خبرها را انتخاب کرده اند، ممکن است در پاسخ دادن به این پرسش با مشکل مواجه شوند. واقعیت این است که به سختی می توان یک تعریف واحد و قابل قبول از خبر ارائه کرد.
یک لغتنامه می گوید خبر، "اطلاعات در مورد وقایع یا تحولات جاری" است یا اینکه در مورد "افراد یا چیزهای جالب توجه" است.
در مورد تعریف اول به وضوح ناگزیر هستیم که به شیوهای دست به انتخاب بزنیم، زیرا تمام اتفاقات و تحولاتی که در جهان روی می دهد به حدی زیاد است که نمی توان همۀ آنها را پوشش داد. از آن گذشته پوشش همه "تحولات" هرگز تمام شدنی نیست. مطبوعات و رسانه ها، دیگر خود را مقید نمی دانند که آخرین آمار مربوط به کشت گندم یا فهرست تمام کسانی را که در یک روز با رییس جمهور دیدار می کنند، منتشر کنند.
در مورد تعریف دوم هم چه کسی باید تعیین کند که یک شخص یا یک موضوع جالب توجه است؟
در واقع امروزه یکی از اصلی ترین وظایف خبرنگاران، دبیران و سردبیران، انتخاب اخبار و تمرکز بر عناصری از این اخبار است که بیشترین ارزش خبری را دارند. این روند چالشی جدی و عمده برای روزنامه نگاران است؛ به ویژه برای آن دسته از روزنامه نگارانی که عادت کرده اند خبرهایی را پوشش دهند که توسط مقامات دولتی انتخاب شدهاند.
پولی توینبی، یکی از سردبیران ارشد بی بی سی، در مورد مشکلات تولید یک بولتن خبری برای تلویزیون می گوید:
"هر روز وقایع و تحولات این جهان عظیم و بی کران باید در یک برنامه نیم ساعته که شامل مهم ترین و جالب توجه ترین خبرها باشد شکل بگیرد. سردبیران با این انتخاب دشوار روبه رو هستند که از بین جنگ در خارج از کشور، رسوایی در بیمارستانی در داخل کشور، تظاهرات هواداران حمایت از حیوانات یا تحولی جدید در جنجالی که دولت را از پای در می آورد، کدام را برگزینند. تعیین اهمیت هر خبر آسان نیست و قضاوت در مورد آن نمی تواند مطلق باشد. یک خبر خوب در یک روز مشخص می تواند در یک روز دیگر در مقایسه با دیگر خبرهای مهم، ضعیف جلوه کند. در اینجا هیچ معیار مطلقی وجود ندارد."
خبر، هرچیزی است که اهمیت داشته باشد و بعضی چیزها که اهمیتی ندارند.
سردبیران به دنبال چه هستند؟ فریدا موریس از تلویزیون ان بی سی در آمریکا گفته است: "خبر ، چیزی است که فوریت و اهمیت داشته باشد، چیزهایی که بر زندگی ما اثردارند."
به طور کلی یک خبر ناب، (که روزنامه نگاران اغلب آن را خبر "خوب" می خوانند اما الزاما منظورشان این نیست که آن خبر، خبر خوشی است) خبری است که مهم، معنی دار و تاثیرگذار باشد و اهمیتی ملموس و واقعی برای مخاطبان داشته باشد. خبر قوی و ناب باید هشیار کننده، اطلاع دهنده و آموزش دهنده باشد، یعنی به مردم اطلاعاتی بدهد که بتوانند بر اساس آن تصمیم بگیرند و انتخاب کنند.
اما این تعریف، توجهی را که مطبوعات و رسانه ها به شایعات، زندگی هنرپیشه ها و وقایع عجیب و غریب دارند، توجیه نمی کند. چنین پدیده ای البته جدید نیست. یک جمله قصار قرن نوزدهم آمریکا همچنان به خبرنگاران تازه کار گوشزد میشود: "وقتی سگ انسان را گاز می گیرد، خبر نیست. اما اگر انسان سگ را گاز بگیرد، خبر است."
وقایع غیرعادی و شگفت آور، فارغ از اینکه واقعا اهمیت دارند یا نه، همیشه به صورت خبر در می آیند. همیشه برای مزاح و سرگرمی هم مانند مطالب جدی جا هست. بیشتر روزنامه نگاران معتقدند که باید خوانندگان، بینندگان و شنوندگان خود را علاقه مند، مجذوب و درگیر و بعضی اوقات حتی سرگرم کنند.
روزنامهنگاران امروزه برای تولید خبر، از مهارت های داستان نویسان، نمایشنامه نویسان و اپرانویسان استفاده های زیادی می برند. آنان به دنبال خبرهایی هستند که عوامل زیر را داشته باشد:
هیجان: تنش، جنگ قدرت، هراس، عشق و نفرت
احساسات: غم انگیز، خندهدار، امیدوارکننده یا تکان دهنده
درگیری: بین اشخاص یا کشورها
چهره های جالب: رهبران، قهرمانان، اشرار، قدرتمندان، فقرا و ثروتمندان
و ماجراهای نا تمام: ...
آدم ها دوست دارند برای آنها قصه تعریف کنید. چه بهتر که این قصهها واقعی هم باشند. دنبال اتفاقات غیر معمولی بگردید. کودکی که هر روز به مدرسه می رود و به خانه بازمیگردد خبر نمی سازد. اما اگر همان کودک یک روز در راه مدرسه دزدیده شود آن وقت همه دوست دارند دربارهاش بیشتر بدانند:
- چه طور دزدیده شد؟
- دزدها چه میخواهند؟
- خانوادهاش چه واکنشی نشان دادهاند؟
و تا زمانی که سرنوشت کودک دزدیده شده معلوم نشده شما موضوعی برای پوشش دادن دارید.
همین موضوع را بسط دهید تا روابط ایران و امریکا. تا زمانی که روابط دو کشور خوب و بدون تنش پیش میرود موضوع زیادی برای پوشش دادن وجود ندارد. اما به محض این که سفارت امریکا در ایران اشغال می شود تا زمانی که روابط به وضع عادی برگردد، اخبار زیادی برای پوشش دادن دارید؛ حتی اگر این تنش 30 سال طول بکشد.
خبر برای مخاطبان است
بسیار مهم است که به یاد داشته باشیم خبر در خلاء تهیه نمی شود و مخاطبی دارد. خبرتوسط مردم واقعی که انتظارات مشخصی دارند خوانده، دیده یا شنیده میشود.
البته مطبوعات و رسانه های مختلف مخاطبان مختلفی هم دارند. بعضی رسانه ها ممکن است جوانانی را مخاطب قرار دهند که بیشتر به فرهنگ عامه پسند توجه دارند. برخی از رسانه ها هم به دنبال مخاطبان پر سن و سال تری هستند که علائق متنوعتر و وسیعتری نسبت به آنچه در اطرافشان می گذرد دارند.
کسی که روزنامه های جدی را مطالعه می کند، انتظار دارد که ازطریق خبرهای آن نشریه، جزییات قابل توجهی را درباره وقایع گوناگون ملی و بین المللی به دست آورد.
خواننده یک روزنامه عامه پسند هرچند بیشتر می خواهد سرگرم شود، اما انتظار دارد که اگر شده حتی به صورت خلاصه از وقایع مهم هم مطلع شود.
بنابراین بسیار مهم است که روزنامه نگار مخاطب خود را تا سرحد امکان بشناسد.
روزنامه نگاران و سردبیران موفق همواره به مخاطبان خود فکر می کنند و از خود این سوال ها را می پرسند:
· مخاطبان ما چه کسانی هستند؟
· نیازهای آنان چیست؟
· چه چیزی را می خواهند بدانند؟
· چه سوال هایی خواهند پرسید؟
فقط با دانستن پاسخ این سوال ها است که روزنامه نگار می تواند نیازهای خوانندگان، شنوندگان یا بینندگان خود را برآورده کند. به یاد داشته باشید که در جوامع آزاد، روزنامه نگار نماینده مردم است: به آنان در مورد جامعه اطلاعات می دهد و از سوی آنان مقام های دولتی را بازخواست می کند.
اگر قصد دارید برای مردم بنویسید، با آدمها زیاد معاشرت کنید، خودتان را یکی از آنها بدانید و از موضع برتر به آدمها و مسائل آنها نگاه نکنید. روزنامه نگار خوب کسی است که خودش را از جامعه جدا نمیداند.
ارزش های خبر
خبر = تغییر + تاثیر + مجاورت
عالی بود اگر فرمول ساده ای وجود داشت که با آن می شد "میزان ارزش خبری" هر گزارش را تعیین کرد، اما متاسفانه چنین فرمولی وجود ندارد.
با این همه در تمام خبرها عناصر مشترکی حضور دارند که عبارتند از: تازگی یا تغییر، تاثیر و مجاورت
اگر شما بتوانید میزان هر یک از این عناصر را در یک خبر ارزیابی کنید، می توانید آگاهی بیشتر و روشن تری از ارزش خبری آن گزارش یا خبر داشته باشید. شما می توانید قوی ترین جنبه های ماجرا را شناسایی کنید و در خبری که برای انتشار یا پخش تهیه می کنید به آن وزن بیشتری بدهید. همچنین می توانید در میان خبرهایی که هر روزه توجه شما را جلب می کنند، قوی ترین و با ارزش ترین خبر را تشخیص دهید.
بیایید این عوامل را دقیق تر بررسی کنیم.
تازگی یا تغییر
چرا باید خبری را منتشر کنیم که مردم از آن باخبرند؟ می گویند که روزنامه دیروز، فقط به درد شیشه پاک کردن می خورد. خبرهای روز قبل رادیو و تلویزیون هم به درد کسی نمی خورد.
برای اینکه یک ماجرا قابلیت خبر شدن را داشته باشد، باید عامل تازگی یا تغییر در آن وجود داشته باشد:
· اتفاقی روی می دهد، یا در گذشته روی داده و یا قرار است در آینده روی دهد. به عنوان مثال، "طوفان سختی در راه است" یا اینکه "استفاده از تلفن دستی هنگام رانندگی جرم محسوب خواهد شد".
· احتمال دارد اتفاقی بیفتد (البته این خبر ضعیف تر از اتفاقی است که حتما می افتد).
· تغییری حاصل شده یا می شود. به عنوان مثال "ارزش دلار به شدت سقوط کرده است".
· در گذشته تغییری حاصل شده یا اتفاقی افتاده اما ما تازه از آن مطلع شده ایم. به عنوان مثال، براساس اسناد دولتی که قبلا طبقه بندی اطلاعاتی و محرمانه داشته و امروز منتشر شده اند، یک وزیر سابق برای خارجی ها جاسوسی می کرده است.
توجه و کنجکاوی از اجزای طبیعی غریزه بقا است. ما می خواهیم از تحولات با خبر شویم تا بتوانیم هر تهدید احتمالی را که می تواند زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد، دوباره ارزیابی کنیم.
قوی ترین خبر، خبری است که در آن حس فوریت وجود داشته باشد و هرکس که آن خبر را می شنود بخواهد فورا آن را به دیگران منتقل کند؛ شاید به این دلیل که خواننده، شنونده یا بیننده، با دریافت این خبر اطلاعاتی کسب می کند که می تواند براساس آن فورا اقدام کند. به عنوان مثال هنگام رانندگی از تلفن دستی استفاده نکند، خانه خود را برای مقابله با طوفان آماده کند یا ارز خود را در بازار بفروشد.
رادیو و تلویزیون در مقایسه با روزنامه و نشریه از امتیازی قابل توجه برخوردارند: می توانند هر آن خبر جدیدی پخش کنند.
ماجراهایی که در آن تغییر و تحول اندک یا بسیار کندی رخ میدهد، مناسب صفحات خبری نشریات یا اخبار رادیو و تلویزیون نیستند؛ گرچه این ماجراها میتوانند دستمایه مناسبی برای گزارش های مستند باشند.
خطرات استعمال دخانیات مثال خوبی است؛ سیگار کشیدن، یکی از علل مهم مرگ و بیماری است، امابسیار کمتر از بیماری هایی مانند ایدز که تازه کشف شدهاند و مرموز و عجیب و غریب هستند، در خبرها مورد توجه قرار می گیرد.
این گونه ماجراها زمانی خبرساز می شوندکه یک زاویه خبری تازه برای نگریستن به آنها یافته شود، مثلا وقتی که نتایج یک تحقیق تازه منتشر شود یا کسی که با آنها سر و کار دارد، ادعایی بحث برانگیز و جنجالی رادر آن زمینه مطرح کند.
تاثیر
با تمام تلاشی که برای تهیه خبر به خرج می دهید، انتظار چه واکنشی از مخاطبان خود دارید؟ می خواهید آنان را کنجکاو کنید یا بی تفاوت؟ آیا انتظار دارید مخاطبان در واکنش به خبر شما بگویند: "اوه!" یا "که چی؟"؟
خبر قوی، خبری است که بر مخاطب اثر بگذارد. می توان گفت خبر قوی، خبری است که بالقوه بتواند زندگی ها را تغییر دهد؛ و شرایط زندگی را بهتر یا بدتر کند (البته در اکثر موارد بدتر می کند). این تغییر می تواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد. خبر، هر چه بیشتر بر مخاطبان تاثیر بگذارد، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
این نمونه ها را در نظر بگیرید:
· یک سنگ آسمانی عظیم به سوی کره زمین در حرکت است که در صورت اصابت، حیات در زمین را نابود می کند.
· دولت، ارزش پول جاری کشور را پنجاه درصد تنزل می دهد.
· یک ماده مخدر جدید که به آسانی در خانه تولید می شود، معتادان را به جنون آدم کشی مبتلا می کند.
· قرار است دولت مالیات بر درآمد را کاهش دهد.
در هر یک از نمونه های بالا به آسانی می توان تاثیر خبر را بر مخاطب مشاهده کرد. اما بعضی وقت ها به این سادگی هم نیست.
فرض کنید قرار است یک کارخانه بزرگ تعطیل شود، اما این کارخانه در شهری نزدیک شهر شما قرار دارد و در میان مخاطبان شما افراد کمی به طور مستقیم از تعطیلی این کارخانه متضرر می شوند. اما فرض کنید شهر شما مرکز ولایت است و مردم از شهرهای مجاور برای خرید به آنجا میآیند. آیا ممکن است تعطیلی کارخانه شهر مجاور تعداد کسانی را که به شهر شما می آیند و پول خرج می کنند، کاهش دهد؟ در این صورت آیا تعطیلی کارخانه بر زندگی مخاطبان شما تاثیری نخواهد داشت؟ بنابراین شهروندان شهر شما، که در اینجا مخاطب شما هستند، می خواهند که از این خبر مطلع شوند. با این همه، باید پس زمینه خبر و تاثیرات آن را برایشان تشریح کرد. این کار، جزئی از نقش یک روزنامه نگار ماهر است:
"مقام های بازرگانی هشدار می دهند که تعطیل شدن کارخانه موتر سازی شهر مجاور، میزان تجارت در شهر ما را کاهش خواهد داد. به گفته آنان کارگران این کارخانه که دستمزد بالایی دریافت می کردند سالیانه بیش از ده میلیون دلار در شهر ما خرج می کردند. از بین رفتن این درآمد، به بسیاری از تاجران و کسبه شهر ضربه بسیار سنگینی خواهد زد."
مثال:
مدتی است که گفت و گوها درباره ساخت موتر های دو طبقه در تهران آغاز شده است. برخی از مقام های شهری معتقد هستند ساخت این موتر ها می تواند ترافیک را روان کند. در عین حال، برخی از کارشناسان معتقد هستند در مسیر موتر های دو طبقه آلودگی هوا و صدا بیشتر است. گذشته از آن، بسیاری از خانواده های ایرانی دوست ندارند در حالی که در طبقات بالایی آپارتمان خود زندگی می کنند کسی به داخل منزل آنها سرک بکشد.
همان گونه که در مورد تازگی گفته شد، تردید و ابهام هم از تاثیر خبر کم می کند. "ممکن است سنگی آسمانی به زمین برخورد کند"، کم اثرتر است از "سنگی آسمانی به زمین اصابت می کند".
مجاورت
رسانه ها بارها خبرهایی را منتشر می کنند که چنین عنوانی دارند: "زمین لرزه در ترکیه صدها قربانی گرفت، از هم میهنان ما کسی در میان قربانیان نیست".یا "پنج نفر از هم میهنان ما در انفجارهای بغداد کشته شدند".
بسیاری با خواندن یا نوشتن چنین خبری موافق نیستند و می گویند نباید برای جان انسان ها ارزشی متفاوت قائل شد. اما این نکته هم عجیب به نظر نمی رسد که مردم بیشتر علاقه دارند از افراد یا جاهایی با خبر شوند که به خودشان نزدیک تر است. زیرا:
· ممکن است با کسی آشنایی داشته باشند؛
· شاید با آنها احساس همبستگی بیشتری داشته باشند؛
· شاید بتوانند برای کاستن از درد و رنج آنها کاری بکنند.
تمام رسانه های خبری، اخباری را که به مخاطب نزدیک تر است یا به اصطلاح، مجاورت بیشتری دارد، ترجیح می دهند. این مجاورت می تواند جغرافیایی باشد یا اجتماعی.
شامه خبری خود را تیز کنید! به این دو خبر نگاهی بیاندازید و بگویید کدام خبر مهم تر است و چرا.
- "تعداد قربانیان سقوط یک هواپیمای خطوط هوایی اسپانیادر مادرید به 140نفر رسید".
- " یک بوئینگ مسافری 737 با 100 سرنشین در نزدیکی بیشکک، پایتخت قرقیزستان سقوط کرد؛ تعدادی از مسافران ایرانی بودند" .
مجاورت جغرافیایی به سادگی قابل درک است. یعنی شامل کسانی است که در اطراف ما هستند، مثل اعضای خانواده، دوستان، همکاران و همسایه ها.
اما مجاورت اجتماعی به علائقی وابسته است که از طریق زبان، ارتباط، تاریخ، فرهنگ و مذهب ایجاد می شود؛ مثل مردم یک کشور و پیروان یک دین. ایرانیها اغلب به شنیدن اخباری در مورد ایرانیهایی که به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند توجه دارند. مثل اخبار راجع به برخی از دانشمندان ایرانی که در سازمان ناسا به پست های کلیدی دست یافته اند. یا اخبار پیرامون فرمانده ایرانی تبار پلیس لندن که به خاطر مشاوره غیرقانونی از کار خود برکنار شده است.
به این چند خبر هم نگاهی بیندازید:
"بیش از 50 هزار نفر روز جمعه در روز درهای باز مساجد ، از عبادتگاههای مسلمانان درآلمان دیدن کردند"
"افغانستان عضو شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی شد"
"جشن عاطفه ها در مدرسه ایرانیان تاجیکستان برگزار شد"
در نظر گرفتن این ارتباطات باعث می شود که خبر تهیه شده ارتباط بیشتری با مخاطب داشته باشد و توجه او را جلب کند.
آیا این خبر، واقعا خبر است؟
هر وقت مطمئن نبودید که یک خبر تا چه اندازه ناب و باارزش است، از خودتان سوال کنید:
· این خبر چقدر تازگی دارد؟
· تاثیر آن بر مخاطب تا چه حد است؟
· از نظر جغرافیایی و اجتماعی چقدر به او مرتبط است؟
با ارزیابی این سه عامل، یعنی تازگی، تاثیر و مجاورت، روزنامه نگار می تواند ارزش خبر را تشخیص دهد و عنوان و جای آن را در صفحۀ روزنامه مشخص کند.
نمونه یک: پلی که دو قسمت شهر شما را به هم وصل می کند، بدون اطلاع قبلی برای انجام تعمیرات اضطراری بسته شد.
تازگی: زیاد؛ (چون بسته شدن پل ناگهانی و غیر منتظره است.)
تاثیر: زیاد؛(چون در شهر، راه ارتباطی دیگری وجود ندارد.)
مجاورت: زیاد؛ (چون پل در مرکز شهر شما است.)
در مورد این مثال تردید زیادی وجود ندارد. خبر، باارزش و مهم است.
مثال دو: فاضلاب همچنان وارد رودخانه شهر می شود.
تازگی: کم؛ (چون فاضلاب همیشه وارد رودخانه شهر می شده است.)
تاثیر: کم تا متوسط؛ (چون این امر باعث مردن ماهی ها و کثیف شدن کناره های رودخانه می شود، اما شواهدی برای اینکه سلامتی انسان ها در خطر باشد در دست نیست.)
مجاورت: زیاد؛ (چون رودخانه در مرکز شهر شما است.)
در شرایط فعلی این خبر ضعیف است. اما اگر یک مقام بهداشتی به طور علنی از این وضع انتقاد کند و یا اعتراض های مردمی به آن صورت گیرد، یک خبر جدید است که میزان تازگی آن بالا می رود. البته اگر این خبر برای مجله ماهیگیران یا یک برنامه زیست محیطی تهیه شود، میزان موثر بودن آن نیز بیشتر می شود.
مثال سه: وزیر دارایی هشدار داده که ممکن است نرخ داروهای پایه افزایش یابد.
تازگی: متوسط؛ (چون هنوز اتفاقی نیفتاده و احتمال هم دارد که نیفتد.)
تاثیر: زیاد؛ (چون بیشتر مردم گاه و بیگاه به دارو نیاز دارند.)
مجاورت: زیاد؛ (مسئله ملی است اما به همان اندازه هم در داخل شهر شما اثر می گذارد.)
چنین خبری، یک خبر ناب و باارزش است که تردید آن را ضعیف کرده است. روزنامه نگار باید داوری کند که هشدار وزیر دارایی واقعی است یا یک تهدید میان تهی.
در اینجا قطعیتی وجود ندارد. حرف های یکی از سردبیران بی بی سی را به یاد بیاورید:
" سردبیران با این انتخاب دشوار روبه رو هستند که از بین جنگ در خارج از کشور، رسوایی در بیمارستانی در داخل کشور، تظاهرات هواداران حمایت از حیوانات یا تحولی جدید در جنجالی که دولت را از پای در می آورد، کدام را برگزینند. تعیین اهمیت هر خبر آسان نیست و قضاوت در مورد آن نمی تواند مطلق باشد. یک خبر خوب در یک روز مشخص می تواند در یک روز دیگر در مقایسه با دیگر خبرهای مهم، ضعیف جلوه کند. در این جا هیچ معیار مطلقی وجود ندارد."
خبر این است...؛ زیرا...
پس از آنکه خود متوجه شدید یک مطلب به چه دلیل ارزش خبری دارد، منطقی است که این دلایل را برای شنونده، بیننده، یا خواننده خود هم روشن کنید. مخاطب را به حال خود نگذارید که مجبور شود حدس بزند.
معمولا برای این کار باید مهم ترین جنبه خبر را در خط اول یا دوم جای دهید.
"سر خط" به مخاطب می گوید که چه اتفاقی افتاده و معنی اش برای او چیست. وقتی توجه مخاطب خود را با سرخط جلب کردید، میتوانید جزئیات بیشتری در اختیارش بگذارید.
اگر شما قسمت مهم و موثر خبر را برای آخر مطلب خود نگه دارید، ممکن است مخاطب از همان ابتدا علاقه خود را برای دنبال کردن خبر از دست بدهد. در عوض سعی کنید که در خط اول خبر به این سوال جواب دهید که "این خبر چرا مهم است و چه اثری بر مخاطبش خواهد داشت؟"
جمله ای که اهمیت خبر را بیان می کند کدام است؟
- سیاستمداران سرشناس جلسه مهمی دارند.
- یک کنفرانس مطبوعاتی در هتل اصلی شهر برگزار میشود.
- آن ها در مورد سمت های سیاسی و کسانی که این مسئولیت ها را بر عهده خواهند گرفت، صحبت میکنند.
- آنها می گویند برای تامین هزینه تجهیزات جدید، نرخ تلفن باید دو برابر شود.
پاسخ: طبیعی است که در این مثال، دوبرابر شدن نرخ تلفن برای مخاطب اهمیت به مراتب بیشتری دارد. بنابراین، در آغاز چنین خبری، به جای این که بنویسید امروز یک کنفرانس مطبوعاتی با حضور سیاستمداران سرشناس برگزار شد، بهتر است در همان جمله اول بنویسید که سیاستمداران پیشنهاد داده اند نرخ تلفن دو برابر شود.
خبر، همه اینهاست
خبرهای روزانه از لحاظ موضوعی به گروه های انگشت شماری تقسیم می شوند. بیایید به بررسی این طبقه بندی ها بپردازیم. خواهید دید که این دسته بندی موضوعی، به نوعی با همان معیارهایی که در باره خبر گفتیم، مطابقت دارد.
خبر... برای زنده ماندن
مردم برای اینکه زنده بمانند باید بدانند چه زمانی در خطر هستند تا بتوانند از خود محافظت کنند و احساس امنیت داشته باشند. مردم همیشه به خبرهای مربوط به خشونت، خطر، عملیات امداد و نجات، جرایم و حوادث و بلاهای طبیعی توجه دارند، چه این خبرها بر خودشان اثری مستقیم داشته باشد چه بر خانواده و دوستان، یا شهر و استان و کشورشان.
مثال:
"سیل ، خطوط فیبرنوری گیلان را در شهرستان تالش قطع کرد"
"آبرسانی سریع به روستای سیل زده ارمغانخانه ی زنجان انجام شد"
"سرپرست دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی از سمپاشی روستاهای سیلزده این استان برای جلوگیری از احتمال انتشار آلودگی و بیماریها خبر داد"
مردم به ویژه به بحران هایی توجه نشان می دهند که به آنها نزدیک تر است، زیرا ممکن است کسانی را که می شناسند، درگیر آن باشند. در این حالت، نیاز آنان به کسب اطلاعات و اخبار بیشتر می شود. آنها می خواهند بدانند که این بحران چرا روی داده و برای حل مشکل، چه اقداماتی صورت گرفته، یا قرار است صورت بگیرد.
از این گونه وقایع، تکان دهنده ترین خبرها ساخته می شود. موقعیت های وحشتناک و قهرمانان بی باک، باعث می شوند که احساسات و هیجان مخاطبان برانگیخته شود. خطر و ماجراجویی توجه مخاطب را جلب و او را نگران می کند.
هر کسی به خطرهای بهداشتی توجه دارد چون می داند که زندگی خودش، خانواده اش و جامعهاش را به خطر میاندازد. این خطر می تواند شیوع سرماخوردگی یا بیماری های دیگر باشد. اگر مراکز درمانی درست کار نکنند، ممکن است خدمات پزشکی در دسترس نباشد. گاهی ممکن است بیماری جدیدی شناسایی شود یا شیوههای درمانی جدیدی کشف شود. گذشته از اینها خبرهای بهداشتی به مردم آموزش می دهد که چگونه سلامتی خود را حفظ کنند یا چگونه بهبود یابند. موضوعات میتواند شامل مشکلات رژیم غذایی، سوء تغذیه، اعتیاد به الکل و مواد مخدر یا بیماری هایی مثل ایدز و غیره می باشد.
مثال:
"وزارت بهداشت : بیماری وبا درکشور کنترل شد."
خبر... برای امرار معاش
غذا و سرپناه، از اساسی ترین نیازهای بشر هستند، بنابراین شگفت آور نیست که این موضوعات غالبا در خبرها به چشم می خورند.
امروزه خرید غذا یا سکونت در جایی بدون پرداخت پول تقریباغیرممکن است. بنا بر این خبرهایی در مورد مشاغل و دیگر منابع کسب درآمد (مثل صندوق تامین اجتماعی) بسیار مورد توجه است.
مثال:
"بحران مالی آمریکا تاثیری براقتصاد ایران ندارد"
"250 غرفه درمیادین میوه تهران به تشکلهای تولیدی کشاورزی واگذار می شود"
خبر... برای پرهیز از مشکلات
"خبرهای هواشناسی، چه درباره سیل و طوفان باشند چه در باره یک جبهه هوای گرم، بخشی مهم از دستور کار خبری هستند، و نمی توان آنها را نادیده گرفت."
مارک پوپسکو، سردبیر خبر بی بی سی
مطبوعات و رادیو و تلویزیون در موقعیت منحصر به فردی قرار دارند تا مخاطبان خود را از مشکلاتی مطلع کنند که می تواند برایشان سختی، اخلال و تاخیر ایجاد کند. اگر این اطلاعات به موقع داده شود، مردم احتمالا می توانند بر اساس آن برنامه های خود را تغییر دهند و قدردان هشداری باشند که به آنان داده شده است.
مقامات ملی و محلی تصمیم هایی اتخاذ می کنند که تاثیر زیادی بر زندگی مردم به جای می گذارد. رسانه های خبری باید بحث های مهم به ویژه در مورد سیاست ها، رویهها، مقررات و تغییرات قانونی را پوشش دهند. اما روزنامه نگاران باید مطمئن شوند که خبر در جهت منافع واقعی مردم است و تنها تبلیغاتی سیاسی نیست.
خبر... برای رشد و پیشرفت
آموزش و پرورش: همه بچه ندارند، اما هرکسی زمانی کودک بوده است. از آن گذشته بسیاری از افراد پیوسته با کودکان در تماس هستند، از خواهرزاده و برادرزاده و نوه گرفته تا فرزندان دوستان و همکاران. تقریبا تمام مردم از اهمیت آموزش و پرورش آگاهند. کیفیت و معیارهای مدارس بر توانایی کشور جهت تامین یک نیروی کار قدرتمند در آینده اثر می گذارد و در نتیجه بر اقتصاد کشور نیز تاثیر دارد.
البته فقط کودکان نیستند که از درس خواندن بهره می برند. در دنیای امروز که تحولات با سرعت رخ می دهند، بزرگسالان هم بیش از پیش، نیاز به آموزش برای مشاغل جدید را حس می کنند.
مثال:
"یک نماینده مجلس: آموزش و پرورش 500 هزار نیروی اضافی دارد"
"146 پروژه آموزشی در تهران به بهره برداری می رسد."
خبر... برای ستایش زندگی
علائق انسانی: مخاطبان می خواهند از آنچه که تاثیری مستقیم بر زندگی آنان دارد آگاه شوند، اما در عین حال مایلند از وقایعی نیز باخبر شوند که احساساتشان را تحریک می کند. خبرهایی خوشحال کننده (زنی در شهرشان طفل های شش گانه ای به دنیا می آورد.)، یا غم انگیز (تمام اعضای یک خانواده در آتش سوزی منزلشان کشته می شوند.)
ورزش: حتی کسانی که به ورزش علاقه ندارند نیز از موفقیت های تیم محل خود خوشحال می شوند. موفقیت های چشمگیر ورزشی از برنامه و صفحات ورزشی به خبرهای اصلی راه پیدا می کنند. در عین حال، ورزش می تواند تجارت بزرگی هم باشد؛ چون مبالغ هنگفتی برای آگهی، تاسیسات، خرید و فروش بازیکنان و شرط بندی هزینه می شود.
محیط زیست: روز به روز بر تعداد کسانی که نگران طبیعت و محیط زیست هستند، افزوده می شود. موضوعاتی چون آلودگی، ماهیگیری، کشاورزی، منابع طبیعی، حفظ انواع مختلف جانوران و گیاهان و رسیدگی به زباله و فاضلاب به صورت فزاینده ای جای بیشتری را در خبرها به خود اختصاص داده اند.
مثال:
"خودرو های غیراستاندارد 20 برابر استاندارد منواکسید کربن تولید میکنند."
"دریاچه مهارلو در شیراز خشک شد."
"مدیرکل محیط زیست استان تهران: با احداث گورستان در منطقه تلو مخالفیم."
هنر و فرهنگ: فیلم ها و نمایش های جدید، استعدادهای در حال ظهور و ستاره ها همه می توانند در خبرها جای داشته باشند تا از ملال خبرهای نامطبوع بکاهند.
مثال:
"فیلم گلشیفته فراهانی وارد بازار قاچاق شد"
" دلباختگان پنهان کاندید جایزه جشنواره فیلم میامی شد."
سرگرمی: آدم های ثروتمند و مشهور گیرایی خاصی دارند. آنها درخشندگی، زرق و برق، شایعه و هیجان می آفرینند. دیدار یک هنرپیشه معروف یا یک سیاستمدار سرشناس همواره توجه ها را به خود جلب می کند و می تواند تصویرهای خبری یا جلوه های صوتی ارزشمندی نیز برای رسانه ها فراهم کند. رسواییها، ازدواج، طلاق، زایمان و حتی مرگ، توجه برانگیز است. جشنواره ها، فیلمها یا کتابهای جدید و دیگر وقایع فرهنگی جلب توجه می کنند.
مثال:
"پل نیومن هنرپیشه مشهور آمریکایی درگذشت."
"خالق هری پاتر ثانیه ای پنج پوند درآمد دارد."
"پارک نورلند مایکل جکسون، حراج می شود."
و بالاخره: بسیاری از سردبیران می دانند که خبر می تواند علاوه بر آگاهی دادن و اطلاع رسانی، سرگرم کننده هم باشد. بسیار معمول است که برنامۀ خبری تلویزیون با خبر خنده دار یا عجیب و غریبی تمام شود که لبخندی بر لب مخاطب بنشاند. در بریتانیا، گویندگان در مقدمه چنین اخباری می گویند: "و بالاخره". این نامی است که امروزه به این دسته از خبرها داده شده است.
مثال:
"ویروس ایدز بیش از یک قرن پیش به انسان منتقل شد."
خلاصه درس
خبر چیزی است که اهمیت داشته باشد – و بعضی چیزها که اهمیت ندارند
به طور کلی یک خبر ناب، خبری است که مهم، معنی دار و تاثیرگذار باشد و اهمیتی ملموس و واقعی داشته باشد. خبر ناب باید هشیار کننده، اطلاع دهنده و آموزش دهنده باشد، یعنی به مردم اطلاعاتی بدهد که بتوانند بر اساس آن تصمیم بگیرند و انتخاب کنند.
وقایع غیرعادی و شگفت آور، فارغ از اینکه واقعا اهمیت دارند یا نه، همیشه به صورت خبر در می آیند. همیشه برای مزاح و سرگرمی هم مانند مطالب جدی جا هست. هروقت مطمئن نبودید که یک مطلب ارزش خبری دارد یا نه، عوامل زیر را در خبر ارزیابی کنید:
· تازگی یا تغییر
· تاثیر
· مجاورت
تازگی
خبر باید موضوع جدیدی را به مردم بگوید و در آن، عامل تغییر وجود داشته باشد:
· اتفاقی روی می دهد، یا آنکه در گذشته روی داده و یا قرار است در آینده روی دهد.
· ممکن است اتفاقی بیفتد؛ البته همین شک و احتمال، خبر را بلافاصله ضعیف تر از اتفاقی جلوه می دهد که "حتما" روی خواهد داد.
· تغییری حاصل شده یا می شود.
· در گذشته تغییری حاصل شده یا اتفاقی افتاده اما ما تازه از آن مطلع شده ایم.
تاثیر
خبر ناب، خبری است که بر مخاطب اثر واقعی داشته باشد. می توان گفت چنین خبری، خبری است که بالقوه بتواند زندگی ها را تغییر دهد و شرایط زندگی را بهتر یا بدتر کند (البته در اکثر موارد بد تر می کند).
مجاورت
مردم بیشتر علاقه دارند که خبرهایی از انسان ها و یا محل هایی دریافت کنند که به خودشان نزدیک تر است. این نزدیکی یا به اصطلاح، مجاورت می تواند جغرافیایی باشد یا اجتماعی. مجاورت اجتماعی بیشتر برآمده از عواملی مانند تاریخ، فرهنگ یا مذهب است.
هر وقت شک داشتید که یک خبر تا چه اندازه ناب و باارزش است، از خودتان سوال کنید:
· این خبر چقدر تازگی دارد؟
· تاثیر آن بر مخاطب تا چه حد است؟
· از نظر جغرافیایی و اجتماعی چقدر به او مربوط است؟
مهم ترین قسمت خبر را در خط اول یا دوم آن جای دهید. سرخط به مخاطب می گوید که چه اتفاقی افتاده و این خبر چه معنایی برای او دارد. همیشه به این سوال پاسخ دهید که خبر چه تاثیری بر مخاطب دارد.
به یاد داشته باشید که اشخاص مختلف از خبر انتظارات مختلفی دارند.
برخی از انواع خبرهای گوناگون
زنده ماندن
•مصیبت و اضطرار
•خشونت
•درگیری و جنگ
•جرم و قانون شکنی
•بهداشت و سلامتی
امرار معاش
•کاریابی و استخدام
•بازرگانی و صنایع
•مسکن
•خدمات عمومی (مثل آب و برق)
•مواد غذایی
پرهیز از مشکلات
•سفر و ترابری
•هواشناسی
•دولت
•قوانین
•مسائل مربوط به مصرف کننده
رشد و پیشرفت
•آموزش و پرورش
علائق بشری
•ورزش
•مسائل احساسی
•محیط زیست
•هنر و فرهنگ
•سرگرمی
منابع خبر
چشم و گوش خودباشید
هرکسی که برای یک سازمان خبری کارمی کند، باید اطلاعاتش را که شامل چیزهایی است که خود دیده یا شنیده، در اختیار آن رسانه بگذارد. کارمندان یک رسانه اولین منبع گردآوری خبر هستند.خبرنگاران وظیفه ویژهای برای گردآوری خبر دارند. این امر رسانه ها را قادر می کند که به خبرهایگوناگون دسترسی داشته باشند و خبرهای خود را تنها از منابع سنتی خبر، یعنی عمدتاسازمان ها و خبرگزاری ها، کسب نکنند.
مراکز خدمات اضطراری
تحریریه ها باید روشی داشته باشند که آنها را بی درنگ از وقایع مطلع کند و اطلاعاتی را که ارزش خبری دارند به آنها برساند. یکی از این روش ها تماس های منظم با مراکز خدمات اضطراری است. در تحریریه باید فهرستی از شماره تلفن های ضروری و برنامه زمان بندی شده برای تماس با آنان در دسترس همه باشد.
طرفهای تماس
طرف های تماس، کسانی هستند که با خبرنگاران ارتباط دارند و به آنها اطلاعات می دهند. آنها می توانند رسمی یا غیر رسمی باشند. هر خبرنگاری باید فهرستی از اسامی این اشخاص و جزئیات نحوه تماس گرفتن با آنان را مثل شماره تلفن، ای میل و نشانی پستی در دسترس داشته باشد. باید سعی کنید که شماره تلفن منزل و تلفن دستی اشخاص را هم پیدا کنید تا بتوانید در ساعات غیر اداری هم با آنان تماس بگیرید؛ چون ممکن است آنها نتوانند از محل کارشان آزادانه صحبت کنند.
مخاطبان
مخاطبان رسانه خود را تشویق کنید تا موضوعاتی را که در واقع خبرهای بالقوه هستند در اختیار شما بگذارند؛ اما همیشه اطلاعاتی را که آنها در اختیارتان می گذارند چند بار بررسی کنید تا از صحت آن مطمئن شوید. آنها روزنامهنگار نیستند و ممکن است تعبیر درستی از وقایع نداشته باشند.
شاهدان عینی
حرف های مردم عادی که شاهد وقایع خارق العاده هستند، همیشه شنیدنی است. این شهادت ها، واقعیت ها را انسانی تر می کند و خبر را از خشکی در می آورد. اما مردم عادی ممکن است از روی شگفت زدگی و هیجان حرف هایی بزنند که قابل اعتماد نباشد.
روزنامهنگاران مستقل
بسیاری از مردم عادی از فروش خبر- یا آنچه که میتواند به صورت خبر درآید- به رسانه های مختلف درآمد ثابتی دارند که احتمالا چندان زیاد نیست. بعضی اوقات این افراد روزنامه نگاران آموزش دیده ای هستند که مطلب کاملی را برای انتشار یا پخش عرضه می کنند. این روزنامه نگاران را روزنامه نگاران مستقل یا آزادنویس می نامند.
خبرگزاریها
خبرگزاریها شرکت هایی هستند که در ازای دریافت پول، خبر در اختیار رسانه ها میگذارند.
اینترنت
در شبکه جهانی اینترنت میلیون ها صفحه متن، عکس و بسیاری اوقات فیلم و صدا یافت می شود. در این صفحات گروه های مختلف با علائق خاص، هزاران موضوع را مطرح می کنند. این صفحات به صورت بالقوه منابع مناسبی برای کسب اطلاعات و برقراری ارتباطات جدید هستند. سایت های رسمی متعلق به شرکت ها، سازمان ها
و ادارات دولتی منابع بسیار خوبی برای دستیابی به اطلاعات صحیح هستند. سایت های غیر رسمی سرشار از شایعات و حرف های درگوشی هستند. این سایت ها قابل اعتماد نیستند.
تقویم (دفتر روزنامه)
هر زمان اطلاعاتی درمورد وقایعی که قرار است در آینده اتفاق بیافتد به تحریریه برسد، باید وارد تقویم شود تا کسانی که در روز موعود سر کار هستند، از آن مطلع شوند.
بایگانی اطلاعات
بیشترتحریریه ها پرونده هایی با شماره های 1 تا 31 دارند که هر یک مربوط به یک روز ماه است و پرونده های روزانه خوانده می شوند. گروه بعدی پرونده ها، پرونده های ماهیانه هستند که هر کدام مربوط به یک ماه مشخص است. در آغاز هر ماه مدارک مناسب هر پرونده ماهیانه به پرونده های روزانه منتقل می شوند.
پرونده دیگری با نام پرونده آینده برای ایده هایی وجود دارد که تاریخ بخصوصی ندارند. در روزهایی که خبر زیادی نیست، خبرنگار می تواند با جست وجو در این پرونده مطالبی پیدا کند که قابلیت تبدیل شدن به خبر را دارند.
کار لازم دیگر تشکیل بایگانی بریده روزنامه ها است. این بایگانی مخصوص مطالب مربوط به وقایع عمده و خبر های ادامه دار است. این بایگانی می تواند به عنوان مرجع، منبع اطلاعات و تاریخچه وقایع مورد استفاده قرار گیرد.
نگاه به دوردست
بعضی اوقات از خبرنگاران خواسته می شود که برای یک خبر ملی یا بین المللی زاویه ای پیدا کنند که به آن جنبه محلی بدهد. این کار "محلی کردن" خبر خوانده می شود.
بازگشت به گذشته
شما می توانید سری به یکی از خبرهایی که اخیرا تهیه کرده اید و سروصدایی در اطرافش نیست بزنید و ببینید در حالی که حواس همه به جای دیگری معطوف بوده، در آن زمینه چه اتفاق های جدیدی افتاده است.
رسانههای دیگر
یک تیم خبری باید اخبار رسانه های رقیب را تعقیب کند تا شاید خبری جدید یا زاویه های جدیدی از خبری قدیمی را به دست آورد. برنامه های تلویزیون و مجله ها (هم مجله های عمومی و هم نشریات صنفی) ممکن است ایده و اطلاعاتی در مورد وقایع آینده در اختیار بگذارند که باید آنها را در تقویمی که قبلا صحبتش شد ثبت کرد. البته پیش از آن باید این دسته از اطلاعات را بررسی و ارزیابی کرد و از صحت آنها مطمئن شد.
اطلاعیه مطبوعاتی
اطلاعیه های مطبوعاتی زمانی یک منبع قابل استفاده خبری محسوب می شوند که اطلاعاتی مبتنی بر واقعیت و همچنین جالب توجه عرضه کنند. در غیر این صورت، باید به فکر تهیه خبرهای دیگری بود.
نشست مطبوعاتی
باید نشستی را که در آن حضور پیدا می کنید و اطلاعاتی را که پوشش می دهید با دقت انتخاب کنید. نشست های مطبوعاتی بعضی اوقات واجب و ضروری و بعضی اوقات نامربوط هستند. اگر جلسه خیلی خسته کننده بود، آن را ترک کنید و به دنبال خبرهای واقعی بروید.
خبرنویسی
یادداشت برداری: از دفترچههای یادداشت تا کامپیوتر
باید سوابق کامل فعالیت هایی را که برای گردآوری خبر انجام داده اید، حفظ کنید. دفترچه هایتان باید شماره صفحه داشته باشد و روی جلد آنها باید بنویسید که هر دفترچه شامل یادداشت هایتان از چه تاریخی تا چه تاریخی است. هر یادداشت باید به طور جداگانه تاریخ داشته باشد و دفترچه را باید در جای مطمئنی نگاهداری کنید.
ممکن است چنین کاری خسته کننده به نظر برسد، اما این سوابق به عنوان مرجع شخصی برای شما ارزشمند خواهد بود. ممکن است بعدا برای حصول اطمینان از دقت گزارش خود به آنها احتیاج داشته باشید.
باید همیشه یادداشت های روشنی در باره مصاحبه هایی که می کنید داشته باشید تا در موقع لزوم بتوانید به خاطر بیاورید این مصاحبه ها را در کجا و در چه زمانی انجام داده اید. اگر از موقعیتی که به سرعت در حال تغییر و تحول است گزارش می دهید، باید تا آنجا که می توانید مطالب را بنویسید یا ضبط کنید. شرحی از صحنه، تعداد افرادی که در آنجا هستند، حضور پلیس یا نیروهای امدادی و عوامل خدمات عمومی از نکاتی هستند که باید در این یادداشت ها به آنها اشاره کنید.
اگر حادثه ای ساعت ها یا روزها طول می کشد، زمان هریک از رویدادهای مهم این حادثه را یادداشت کنید. اگر این کار را نکنید، ممکن است بعدها به خاطر آوردن جزئیات حادثه یا ترتیب وقوع آنها برایتان دشوار باشد.
برای این کار در دوطرف صفحات دفترچه هایتان حاشیه های پهنی در نظر بگیرید. تاریخ ها، زمان ها و مکان مصاحبه ها را می توانید در این حاشیه ها یادداشت کنید.
همین دقت را هم باید در مورد نوارهای صدا به کار ببرید. اگر مکالمات یا ملاقات ها را ضبط می کنید، اطمینان پیدا کنید که روی نوارها با برچسب، تاریخ و موضوع مطالب را مشخص کرده اید. نوار را در جای مطمئنی قرار دهید. نوارهای مهم را باید غیرقابل ضبط کنید تا از احتمال پاک شدن یا ضبط مطلب دیگری روی آنها به طور اتفاقی جلوگیری شود. ممکن است بعد ها به این نوار ها برای اینکه بدانید اشخاص در یک مورد خاص چه گفته اند، احتیاج پیدا کنید.
آیا می دانید که چطور از کامپیوترتان استفاده کنید؟ اگر نمی دانید از همکارانتان کمک بگیرید. هنگامی که در حال نوشتن خبری هستید و می خواهید آن را به موقع ارسال کنید، نمی خواهید که نا آشنایی با تکنولوژی، سرعت کار شما را کم کند. اگر می خواهید از خارج از محل کارتان گزارش تهیه کنید، اطمینان پیدا کنید که نحوه انجام این کار را می دانید. اگر نتوانید گزارشی را که از یک ماجرای بسیار هیجان انگیز تهیه می کنید بفرستید و به خواننده منتقل کنید، تهیه آن فایده ای ندارد.
شیوه نامه
بیشتر روزنامه ها به روزنامه نگاران خود یک شیوه نامه می دهند. شیوه نامه برای این است که کارها را هم برای شما و هم برای خواننده راحت تر کند. اگر در موردی ممکن است نظرات و شیوه های مختلفی رایج باشد و باید دست به انتخاب بزنید، شیوه نامه به شما می گوید که کدام گزینه را انتخاب کنید.
چند مثال:
آیا علامت جمع را به صوت پیوسته می نویسیم یا جدا؟ (مثلا کتابها یا کتابها)
اگر اصولا دشنام و کلمات توهین آمیز در مطلب خود به کار می بریم؛ آیا آنها را در گیومه می گذاریم یا نه؟
اعداد و ارقام را چگونه می نویسیم؟
در روزنامه ها معمولا:
۱- اعداد از یک تا نه را با حروف می نویسند ( مثلا "هشت سگ" درست و "۸ سگ" نادرست است). اما در رسانه های فارسی غالبا برای جلوگیری از اشتباه شدن عدد ۹ با حرف نفی (نه)، آن را با حروف نمی نویسند و فقط تا عدد هشت را با حروف می نویسند.
۲- ارقام میلیونی را تا نه میلیون با حروف و از ۱۰ میلیون با عدد می نویسند. در این مورد هم رسانه های فارسی، تا هشت میلیون را با حروف و از ۹ میلیون را با عدد می نویسند.
۳- مبالغ را در رسانه های غربی همراه با علامت های ویژه واحد پول (مثل $ برای دلار و £ برای پوند) می نویسند اما برای ریال یا تومان، استفاده از علامتی مرسوم نیست و رسانه های فارسی برای واحدهای پول غربی هم از علائم ویژه استفاده نمی کنند.
۴- هرگاه جمله ای با عدد شروع شود، همیشه عدد را با حروف می نویسند.
پیوسته شیوه نامه نشریه ای را که برای آن کار می کنید، در نظر داشته باشید و همیشه براساس آن عمل کنید.
کتابخانه
بسیاری از موسسات رسانه ای کتابخانه خوبی دارند که شما باید از آن استفاده کنید. اگر در باره نکته یا اطلاعاتی اطمینان ندارید، به حافظه خود اتکا نکنید. حتما در باره آن تحقیق کنید. ممکن است صرفا به دنبال نام کامل و صحیح شخصی باشید که اخیرا در خبرها مطرح شده است، اما همین را هم باید بتوانید در کتابخانه پیدا کنید.
یک کتابخانه خوب منابع گسترده ای دارد که می توانید با استفاده از آنها، مطالب بیشتری در زمینه سابقه خبر یا گزارشی که مینویسید تهیه کنید. اگر اطلاعات خود را از منابع و مراجعی برداشت می کنید که در حوزه اطلاعات عمومی محسوب می شوند، می توانید آنها را بدون هیچ محدودیتی نقل کنید، اما اگر مطالب یا اطلاعات خود را از انتشارات خصوصی برداشته اید باید حتما منبع نقل قول را ذکر کنید و مطالبی را که از آن نقل می کنید در حد اقل ممکن نگهدارید.
چنین امکانات تحقیقاتی ممکن است هنگامی که در بیرون از اداره کار می کنید در دسترستان نباشد. راه دیگری که برای کسب این اطلاعات وجود دارد اینترنت است، اما همیشه باید با احتیاط با اینترنت برخورد کنید.
البته سایت های قابل اعتماد بسیاری هستند که اطلاعات دقیقی در مورد مطالب مختلف به شما عرضه می کنند. اما هزاران سایت هم هستند که یا به تبلیغات می پردازند، یا خیال پردازی می کنند، یا تعمدا اطلاعات غلط در اختیار دیگران می گذارند و یا دلبسته تئوری های توطئه هستند. کمترین خطر استفاده از اطلاعات مشکوک این است که بعد ها ممکن است مجبور شوید در برابر قانون این اطلاعات را توجیه کنید.
گردآوری اطلاعات
همیشه به خاطر داشته باشید که صرف نظر از عقاید شخصی شما، این مسئولیت شماست که دیدگاه متعادل و متوازنی را نسبت به آنچه دیده اید و متوجه شده اید اتخاذ کنید.
مباحث مربوط به دقت، انصاف و بی طرفی را به خاطر بیاورید.
از همان آغاز هرچه می توانید اطلاعات مشروح تری گردآوری کنید. البته همه این اطلاعات در گزارشی که چاپ یا پخش میشود به کار نخواهد آمد. اما شما به هنگام گردآوری نمی دانید کدام بخش از اطلاعات ممکن است به کار نیاید، و اگر مقداری از اطلاعات را از دست بدهید یا نتوانید جمع آوری کنید، بعدا گردآوری آن مشکل خواهد بود.
میگویند روزنامهنگاران باید مانند مورچه ها که دانه جمع میکنند، اطلاعات گردآوری کنند. اگر چه معلوم نیست که امسال هم برای مورچه ها زمستان سختی در پیش باشد، اما آن ها همواره آذوقه زمستان خود را از پیش تدارک می کنند. کار از محکم کاری عیب نمیکند. تنها در موقع نوشتن گزارش است که مشخص میشود به کدام بخش از اطلاعاتی که جمعآوری کردهاید نیاز دارید. اگر این اطلاعات در اختیارتان نباشد فرصت تهیه آن را هم از دست دادهاید.
مهم نیست که خبر شما تا چه حد کوتاه است. به پرسیدن و جست وجو ادامه بدهید تا جایی که موضوع را از همه زوایا ارزیابی کرده باشید. تسلط بر اطلاعات لازم، نوشتن خبر را برای شما بسیار آسان تر خواهد کرد. در مراحل اولیه کار سعی کنید خود را به جای خواننده بگذارید و ببینید چه اطلاعات بیشتری می خواهید داشته باشید.
چند نکته جزئی پیش از آنکه دست به قلم ببرید.
- اطمینان حاصل کنید که توضیحات مقدماتی را که به شما می دهند درک می کنید. سردبیران خبر از جمله گرفتار ترین اشخاص در تحریریه ها هستند. گاهی آنها خبرنگاران را خیلی سریع و بدون دادن جزئیات در باره مطلب توجیه می کنند. تا موقعی که مطمئن نشده اید که از شما چه می خواهند کارتان را شروع نکنید. اطلاعاتی را که گرفته اید برای سردبیر خبر تکرار کنید تا مطمئن شوید که مطلب را درست فهمیده اید. یادتان باشد که حتما بپرسید چند کلمه باید بنویسید. در صورت لزوم پیش از آنکه شروع به نوشتن کنید از دیگر خبرنگاران باسابقه راهنمایی بخواهید. چند دقیقه خجالت کشیدن بهتر از نوشتن خبر یا گزارشی است که به درد نخواهد خورد. اگر مطلبی بنویسید که به کار هیچ کس نیاید، بعدا بیشتر شرمنده خواهید شد.
- اگر به شما ماموریتی داده اند که ممکن است برای خودتان خطری داشته باشد، ریسک موجود را افزایش ندهید. تا جایی که می توانید، با یک یا چند نفر از همکارانتان کار کنید. اطلاعات کاملی در باره اینکه به کجا می روید و چه موقعی قرار است برگردید به جا بگذارید. این احتیاط ها از شما، خانواده و کارفرمایتان مراقبت می کند. شما که نمیخواهید بی جهت به پلیس اطلاع داده شود که شما سربه نیست شده اید!
روایتهای شاهدان عینی
روایت شاهدان عینی که از میان مردم عادی هستند، اغلب می تواند جزئیات مهم و چشمگیری را به گزارش اضافه کند. اما باید به خاطر داشته باشید که حرف شاهدان در اغلب موارد قابل اتکا نیست. آنها ممکن است هنوز شوکه باشند. باید تا جایی که می توانید از آنها اطلاعات شخصی هرچه بیشتری بگیرید به طوری که بتوان به راحتی آنها را شناسایی کرد. اگر آنها نمی خواهند که نامشان افشا شود، بهترین کار این است که شهادت آنها را نادیده بگیرید.
هنگامی که متوجه شدید با چه کسی می خواهید صحبت کنید، دقت کنید تا دریابید موقع وقوع حادثه کجا بوده است. همه شاهدان لزوما هنوز از حادثه فاصله نگرفته اند، بخصوص اگر عواطف آنها درگیر حادثه باشد. بنابر این طبیعی است که در روایت های مختلف، اختلاف هایی دیده شود.
شما هرگز نباید سعی کنید که این روایت ها را به هم نزدیک کنید زیرا بعید است بتوانید دریابید که کدام یک از این روایت ها دقیق تر است. بنابراین بهتر است که یک تصویر کلی از حادثه را از خلال روایت های متعدد ارائه کنید تا اینکه صرفا به یک روایت اکتفا کنید که ممکن است سرانجام پرسش برانگیز هم باشد.
برخی افراد تنها به شرطی حاضر به دادن اطلاعات هستند که ناشناس بمانند. آنها اطلاعاتی را به خبرنگاران ارائه می کنند و می گویند: "این محرمانه است." در مورد پذیرفتن چنین اطلاعاتی احتیاط کنید. سعی کنید آن شخص را تشویق کنید که با معرفی خودش به شرح روایتش بپردازد. باید از نوشتن خبرهایی که شامل عبارت "منابع مطلع می گویند..." هستند؛ خودداری کنید. خواننده چنین جملاتی را دوست ندارد. او شک می کند که منبع شما چه کسی می تواند باشد و حتی ممکن است از خود بپرسد که آیا شما اساسا چنین منبعی داشته اید یا نه.
اگر کسی که با او مصاحبه می کنید نمی خواهد شناخته شود، از اطلاعات او به عنوان زمینه و تنها برای درک بهتر ماجرا برای خودتان استفاده کنید.
گردآوری اطلاعات: آنچه مخاطبان می خواهند
بیایید یک حادثه تصادف قطار را مثال بزنیم. مخاطبان شما به چند دسته تقسیم میشوند:
بعضی ها به دنبال آن هستند که بدانند:
- آیا از اعضای خانواده آنها کسی در قطار بوده است؟
- آیا جراحت ها جدی و وخیم بوده؟
- آیا قربانیان را به بیمارستان برده اند؟
- و اگر چنین است، کدام بیمارستان؟
دیگرانی هستند که ممکن است در صدد باشند با قطار و در همان مسیر مسافرت کنند. آنها می خواهند بدانند:
- آیا رفت و آمد در آن مسیر مختل شده است، یا نه؟
و همه می خواهند بدانند:
- آیا این یک رویداد استثنایی بوده؟
- آیا اخیرا حوادث مشابهی رخ داده است؟
- آیا اقدامات ایمنی برای جلوگیری از حوادث بعدی صورت گرفته یا نه؟
در مورد تحولات سیاسی، مخاطبان می خواهند بدانند یک وزیر کابینه چند بار وعده خاصی را داده و آیا شواهدی در دست هست که نشان دهد او به وعده خود عمل کرده است یا نه. آنها همچنین ممکن است بخواهند بدانند که اشخاص آگاه و مطلعی که در میان مخاطبان رسانه هستند، در باره آخرین اظهارات این وزیر چه نظری داده اند.
از کسانی که دانش تخصصی دارند، اطلاعات باارزشی می توان کسب کرد اما شرکت دادن آنها در امر گرد آوری اطلاعات باید با احتیاط صورت پذیرد. ممکن است آنها متخصصان کارآمدی باشند که نظراتشان موثق است.
این نکته بسیار مهم است اطلاعاتی که از هر منبعی کسب می شود، به همان منبع نسبت داده شود. بنابراین به مخاطبان خود بگویید که چه کسی این اظهارنظر را کرده است. برای آنها فرق می کند که بدانند آیا پروفسور X در زمینه تخصصی خود اظهارنظر کرده یا آنکه صرفا در زمینه ای عمومی و خارج از حیطه تخصص خود نظر داده است. زیرا در زمینه های عمومی، نظر هر یک از مخاطبان هم به اندازه نظر این پروفسور معتبر خواهد بود.
خبر را چگونه بنویسیم؟
با فکر کردن شروع کنید. بله، فکر کردن. فشار و شتابی که ناشی از کمبود زمان هنگام گزارش کردن خبرهاست، می تواند شما را به آشفتگی در فکر و ضعف و بی سلیقگی در به کار بردن زبان وادار کند. پیش از نوشتن باید چند دقیقه ای فکر کنید. اطلاعاتی را که جمع آوری کرده اید سبک و سنگین کنید. ببینید دوست دارید چه چیزی را در خبر بگنجانید و مهم ترین قسمت های رویداد چه بوده اند. در وضعیت مطلوب باید اول این قسمت از ماجرا را بنویسید تا شکل کلی گزارش در ذهن شما روشن شود. اگر بعدا این اطلاعات برای نوشتن گزارش لازم شود، این کار به شما کمک می کند. انجام این کار همچنین باعث می شود که دریابید چه اطلاعاتی را جا انداخته اید.
پاراگراف اول یا مقدمه را چگونه بنویسیم؟
مجبور نیستید پاسخ همه پرسش ها را در مقدمه بدهید. با این حال، در این حکایت قدیمی انگلیسی که اغلب به عنوان مثالی شوخ طبعانه نقل می شود، سعی شده است که به همه پرسش ها پاسخ داده شود:
"روز گذشته (چه وقت) لیدی گادیوا (چه کسی) برهنه، سوار بر اسب (چطور) از کوچه های کاونتری (کجا) گذشت (چه) تا خواهان کاهش مالیات ها شود (چرا)".
مقدمه باید توجه خواننده را جلب کند. اگر توجه خوانندگان در مقدمه جلب نشود، آنها دیگر دنباله خبر را نخواهند خواند. اما پیدا کردن بهترین شروع یا زاویه مورد نظر برای نزدیک شدن به موضوع آسان نیست. حتی با تجربه ترین نویسندگان می گویند که نوشتن مقدمه سخت ترین قسمت خبرنویسی است. اما این موضوع نباید شما را بترساند.
چند قاعده مفید:
۱. با یک جمله روشن و شفاف شروع کنید که همه ماجرا را به اختصار تمام بیان می کند؛
۲. مقدمه را در حد بیان یک نکته محدود کنید. به دو موضوع نپردازید. بهتر از این نمی توان تاکید کرد که یک مقدمه خوب باید کوتاه و ساده باشد. توجه داشته باشید که قرار است خبر سریع خوانده شود؛
۳. مقدمه را با سوال یا نقل قول مستقیم یا حروفی که مخفف یا نشانه اختصاری کلمات دیگری هستند (آی تی، و ...) شروع نکنید؛
۴. مقدمه را با چیزهایی که خواندن را دشوار می کند (مثل عدد، یا نقل قول مستقیم) شروع نکنید؛
۵. مقدمه را با جملات تابع یا کلمات دراز، مشکل یا خارجی شروع نکنید.
نمونههایی برای نوشتن پاراگراف اول خبر
- شانزده مسافر روز گذشته پس از آنکه قطار A به B در نتیجه رانش زمین از خط خارج شد، مجروح شدند.
- یک قاضی که پنج برابر حد مجاز برای رانندگی مشروب خورده و تصادف کرده بود، روز گذشته برای مدت پنج ماه زندانی شد.
- اولین برف زمستانی روز گذشته رفت و آمد را در بیشتر نقاط کشور متوقف کرد.
این هم، سه مقدمه مختلف برای یک خبر که هر سه در یک روز (۹ مارس ۲۰۰۵) در مطبوعات بریتانیا چاپ شده:
- آنها باید به خودشان تزریق کنند. اغلب روزی پنج بار. به ران، بازو، شکم یا قسمت دیگری از بدنشان. اما اینک برای بیش از ۲۵۰ هزار بیمار دیابتی بریتانیایی، امید برای پایان دادن به تزریق روزانه انسولین رو به افزایش است.
- روز گذشته دانشمندان پس از آنکه یک بیمار دیابتی بریتانیایی با استفاده از پیوند سلولی معالجه شد، جشن گرفتند.
- پزشکان نخستین بیمار مبتلا به دیابت در بریتانیا را با استفاده از یک عمل جراحی انقلابی معالجه کردند.
در باره این مثال ها فکر کنید و یادداشت بردارید. از نظرشما کدام یک موثرتر است و چرا؟
ساختار خبر
این مقدمه مربوط به روزنامه گاردین است که خواننده های تحصیلکرده ای دارد: "آنها باید به خودشان تزریق کنند. اغلب روزی پنج بار. به ران، بازو، شکم یا قسمت دیگری از بدنشان. اما اینک برای بیش از ۲۵۰ هزار بیمار دیابتی بریتانیایی، امید برای پایان دادن به تزریق روزانه انسولین رو به افزایش است."
این مثال از روزنامه دیلی اکسپرس است که روزنامه ای از قشر میانی بازار روزنامه هاست: "روز گذشته دانشمندان پس از آنکه یک بیمار دیابتی بریتانیایی با استفاده از پیوند سلولی معالجه شد، جشن گرفتند."
و این مثال از روزنامه سان است که به بازار روزنامه های عامه پسند تعلق دارد و خوانندگانش تحصیلات پایین تری دارند: "پزشکان نخستین بیمار مبتلا به دیابت در بریتانیا را با استفاده از یک عمل جراحی انقلابی معالجه کردند."
هر سه مقدمه توجه خواننده را جلب می کنند و نیازهای آنها را برآورده می سازند. بنابر این احتمالا مقدمه ای که شما پسندیده اید نشان می دهد که برای چه نوع روزنامه ای می نویسید.
ساختاری که برای بقیه خبر اتخاذ می شود، یکسان است. هر پاراگراف بعدی جزئیات بازهم بیشتری را به مطلب اضافه می کند. بهترین راه انجام این کار، پاسخ دادن به پرسش هایی است که معمولا مخاطب خواهد پرسید؛ به همان ترتیبی که شما فکر می کنید مخاطب نیز این پرسش ها را مطرح خواهد کرد.
تفاوت اصلی در طول خبر است. گاردین که یک روزنامه جدی است بیشترین فضا را به این خبر داد و بنابراین بیشترین جزئیات را درآن گنجاند. سان کمترین فضا را به آن اختصاص داد: شش پاراگراف، و در نتیجه کمترین جزئیات را هم مطرح کرد.
بازبینی ساختار یک خبر
بیایید به ساختار خبری که گاردین در مورد درمان بیماری دیابت نوشته نگاهی بیندازیم:
مقدمه:
"آنها باید به خودشان تزریق کنند. اغلب روزی پنج بار. به ران، بازو، شکم یا قسمت دیگری از بدنشان. اما اینک برای بیش از ۲۵۰ هزار بیمار دیابتی بریتانیایی، امید برای پایان دادن به تزریق روزانه انسولین رو به افزایش است."
پاراگراف ۲
"ریچارد لین مرد ۶۱ ساله اهل براملی در کنت، به زودی اتکای تقریبا سی ساله اش را به انسولین کنار خواهد گذاشت. انسولین برای مقابله با کمبود این هورمون طبیعی که گلوکز خون را در سلولها به انرژی تبدیل می کند لازم است. به این ترتیب او نخستین بیماری در بریتانیا خواهد بود که استفاده از انسولین مصنوعی را کنار می گذارد."
معلوم است که آقای لین در این خبر اهمیت دارد. گاردین بر این اعتقاد است که این مرد به قدر کافی مهم هست که در کنار این خبر، مصاحبه جداگانه ای را با او ترتیب بدهد. این بدان معناست که عامل انسانی "Human interest" را میتوان در مطلب جداگانهای بسط داد، بیآنکه روند روایت خبر اصلی را که درباره درمان دیابت است، کند کنیم.
در مطلبی که در حاشیه خبر اصلی می آید، درمی یابیم که آقای لین، ۳۰ سال بود که هر روز به خودش انسولین تزریق می کرد، اما این کار دیگر موثر نبود. به همین علت بود که او تصمیم گرفت رضایت دهد تا برای آزمایش درمان جدید به عنوان "موش آزمایشگاهی" از او استفاده شود (یا اجازه دهد نحوه درمان تازه را روی او آزمایش کنند). او از انجام این کار راضی است زیرا احساس می کند که حالش خیلی بهتر است.
اما در خبر اصلی تنها اشاره کوتاهی به آقای لین میشود (چنانکه در پاراگراف دوم خواندیم) و در ادامهی خبر گزارشگر وارد جزئیاتی در باره این پیشرفت علمی می شود: روشی انقلابی و جدید برای پیوند سلولی که دانشمندان طی 15 سال گذشته تلاش کرده اند آن را تکمیل کنند.
پاراگرافهای ۶-۸
این پاراگراف ها به این نکته اشاره می کنند که روش درمانی جدید تنها برای ۲۰ درصد بیماران دیابتی مناسب است و اشکال آن این است که بیمار باید تعداد بی شماری قرص مصرف کند که برای جلوگیری از "پس زدن" عضو پیوندی تجویز می شوند. این داروها می تواند تاثیرات درازمدتی داشته باشد که هنوز بر کسی روشن نیست. به علاوه، درهرسال تنها حدود ۴۰۰ بیمار می توانند از این شیوه درمان استفاده کنند؛ زیرا برای هر عمل پیوند، به لوزه المعده ۱۰ مرده نیاز است و این رقم بزرگی است!
پاراگرافهای ۹-۱۱
این پاراگراف ها شرح می دهند که چرا انجام نخستین پیوند این قدر طول کشیده است و هزینه پژوهش در این زمینه چقدر است.
به راحتی می توان درک کرد که این خبر، پنج یا شش پاراگراف اول را لازم دارد. بقیه مطالب اختیاری است و بستگی به این دارد که فکر کنید خواننده شما تا چه حد به جزئیات امر علاقه مند است.
زبان و لحن
از به کار بردن کلمات و عباراتی که به خواننده القا می کند که درباره موضوع باید چگونه فکر کند، خودداری کنید. آنها خودشان می توانند تصمیم بگیرند و داوری کنند که این رویداد، احساس برانگیز، تراژیک یا قهرمانانه بوده است. زبان اغراق آمیز نه تنها خواننده را ناراحت می کند، بلکه می تواند به شدت غیردقیق باشد. بنابراین باید از آن اجتناب کرد.
مثال:
به رغم مخالفت و کارشکنی رژیم صهیونیستی، آژانس بینالمللی انرژی اتمی قطعنامهای را شنبه به تصویب رساند که به موجب آن تمامی ملل خاورمیانه به کناره گیری از برنامه تسلیحات اتمی ترغیب شدند.
این خبرگزاری آمریکایی در شیطنتی رسانهای با تحریف سخنان سلطانیه به نقل از وی نوشت: ما تا زمانی که هیچ تضمین الزامآور قانونی برای تامین دریافت نکنیم به برنامه خود ادامه خواهیم داد.
از به کاربردن کلماتی که بارمعنایی غیرضروری دارند خودداری کنید. وقتی کسی حرفی می زند، نوشتن اینکه او "اعتراف کرد" یا "اذعان کرد" با مقدار زیادی پیشداوری همراه است. فقط بنویسید "او گفت" و بگذارید خواننده خودش در این باره تصمیم بگیرد.
مثال:
وی ایران را به کمکاری در مقابل تعهدات خود متهم کرد و مدعی شد: "هدف ما این است که ایران را متوجه این امر سازیم که به تعهدات خود در قبال جامعه جهانی پایبند باشد."
به همین اندازه هم باید در انتخاب کلماتی که برای توصیف گروه هایی از مردم به کار می روند دقت کنید. گزارشگران باید شاهد بی طرف باشند. نویسندگان دیگری مسئول اظهارنظر هستند. اگر یک طرف درگیری را "جمعیت" و طرف مقابل را "دسته اغتشاشگران" بنامید، نحوه گزارشگری شما بسیار ضعیف و نامتوازن خواهد بود.
هنگامی که در باره موضوعات پیچیده مطلبی می نویسید از به کار بردن کلمات تخصصی و زبان فنی خودداری کنید چون این کلمات برای خواننده (و چه بسا برای نویسنده نیز) بی معنی هستند. به عنوان مثال، دنیای سیاست و دیپلماسی پر از سازمان هایی است که امروزه به جای نام آنها از مخفف یا حروف اختصاری آنها استفاده می کنند.
بیشتر مردم می دانند UN اشاره به سازمان ملل متحد است، اما عده کمی نام کامل این سازمان ها را می دانند:
UNCTAD(United Nations’ Conference on Trade and Development)
کنفرانس سازمان ملل درمورد بازرگانی و توسعه
UNCAST (United Nations' Conference on the Application of Science and Technology)
کنفرانس سازمان ملل در مورد دانش و فن آوری
این توجه و دقت تنها در دنیای سیاست نیست که لازم می شود؛ مثلا بسیاری ازخوانندگان می دانند که فیفا، فدراسیون جهانی فوتبال و تشکیلات حاکم بر مناسبات این ورزش در سطح جهان است. اما در مورد فیلا (فدراسیون جهانی کشتی)، فیبا (فدراسیون جهانی بسکتبال) چنین شناخت و اطلاع عمومی وجود ندارد. همچنین درباره اصطلاحاتی همچون آی تی سی (گواهی نامه نقل و انتقال بین المللی) که در خبرهای ورزشی در باره انتقال بازیکنان از یک باشگاه به باشگاهی در کشور دیگر بسیار به کار می رود، چنین توضیحاتی ضروری است.
باید نام کامل هر سازمان را در نخستین باری که این نام مطرح می شود بنویسید. مگر آنکه این اسامی مثل BBC برای همه آشنا باشند.
در بریتانیا، هفته نامه اکونومیست از نویسندگانش می خواهد که هرگاه از سازمانی یاد می کنند آن را به طور خلاصه در یک یا چند کلمه توصیف کنند. مثلاً: گاردین، روزنامه بریتانیایی یا جنرال موتورز، سازنده وسایط نقلیه. ممکن است این توضیح زاید به نظر بیاید، اما تردید و ابهام را برطرف می کند.
باید در باره نحوه توصیف اشخاص با دقت فکر کنید. هرکسی در زندگی نقش های متفاوتی ایفا می کند: همسر، پدر یا مادر، کارگر، مالیات دهنده، راننده. دست کم گرفتن فردیت آنها عموما ناپسند و گاهی برخورنده است. نقشی که افراد در خانه ایفا می کنند به ندرت به نقشی که بیرون از خانه به عهده دارند ربطی دارد.
گزارشی در باره زنی که کیفش را در خیابان زده اند با این توضیح اضافی که آن زن مادر چهار فرزند است یا از شوهرش طلاق گرفته یا چشم هایش آبی است (به خصوص در شرایطی که چنین اطلاعاتی در مورد مردها داده نمی شود) غنی تر نمی شود. از سوی دیگر، می توانید ادعای او را مطرح کنید که فرد مهاجم مثلا ریش داشته، موهایش سرخ رنگ بوده و لهجه داشته است. این اطلاعات ممکن است در پیدا کردن دزد به پلیس کمک کند.
به طور کلی، بهترین کار این است که از برچسب زدن به مردم به خصوص اگر توصیفات شما متضمن ارزیابی ارزشی است، خودداری کنید.
آیا باید از فعالان سیاسی به عنوان "آزادیخواهان" یاد کنیم یا به عنوان "تروریست"؟ پاسخ این پرسش ساده نیست. بخصوص اگر در باره رویدادی صحبت می کنیم که به از دست رفتن جان و مال بسیاری منجر شده است. اما راه حل های دیگری وجود دارد. کلماتی مانند "شورشی"، "پیکارجو" یا "ناراضی" از انتخاب های ممکن در این زمینه اند. در بسیاری از شرایط شاید بهترین کار این باشد که از این افراد به عنوان عضو سازمان مربوطه آنها یاد کنیم.
اعداد و ارقام
ارقام درشت برای اغلب مخاطبان بی معنی هستند. از مردم بپرسید از روزی که ژولیوس سزار در سال ۴۴ پیش از میلاد در روم کشته شده چند روز گذشته است. بیشتر مردم خواهند گفت که میلیون ها روز از زمان سوء قصد به قیصر گذشته است. اما در واقع این مدت به ۷۵۰ هزار روز هم نمی رسد.
هرگاه که ممکن باشد، ارقام بسیار درشت را باید به چیزی قابل درک تر ربط بدهید و مقایسه کنید؛ مثلا برای توصیف یک مبلغ آن را با "دستمزد ده سال یک کارمند متوسط الحال" مقایسه کنید یا مساحت یک سطح را با "چهار زمین فوتبال"، ارتفاع را با "دوبرابر بلند تر از ارتفاع قله اورست" و فاصله را با "از اینجا تا کره ماه" ربط دهید.
این نکته بخصوص در خبرنویسی برای رادیو و تلویزیون اهمیت بیشتری دارد چون مردم اغلب اعداد بزرگ و پیچیده را هنگام شنیدن به خاطر نمی سپارند و کاربرد تعدادی عدد، پشت سر هم می تواند باعث ابهام و سردرگمی شود.
آمار، اعداد و رقم ها را با دقت درنظر بگیرید و بررسی کنید؛ اگر گفته شود که کسی مثلا ۱۸۹ ساله است، فورا معلوم می شود که یک جای کار ایراد دارد. باید با همه ارقام و آمار هایی که داده می شود با تردید برخورد کنید هر چند که گاهی ممکن است مشکل آن قدرها هم آشکار نباشد. جز در مواردی - مثل ده فرمان یا هفت روز هفته - که در مورد عددی اطمینان کامل دارید، حتما عددها را مجددا بازبینی کنید یا از یک فرد صلاحیت دار بخواهید که در آن مورد به شما کمک کند.
اجازه بدهید مثالی بزنیم که معلوم شود گاهی اعداد با هم جور در نمی آیند:
یک راننده سرویس بعد از ۲۵ سال کار در یک شرکت، در آستانه بازنشستگی است. کارفرمایش می گوید که او طی این ۲۵ سال بیش از ۴ میلیون مایل مسافت را پیموده است. این حرف نمی تواند درست باشد چون اگر درست باشد به معنای این است که این راننده همیشه سرویس را با سرعت ۶۰ مایل در ساعت می رانده، هیچ وقت مرخصی نگرفته و هرگز مریض نشده است. هیچ وقت هم توقف نکرده تا مسافری را سوار کند.
بنابر این نخستین پرسشی که با دیدن هر آماری مطرح می شود این است که : "آیا چنین چیزی اصلا امکان پذیر است؟" پرسش دوم این است که "از کجا معلوم؟"
در بسیاری از موارد، این ارقام را سازمان های معتبری با دقت اعلام کرده اند. در این موارد این سازمان ها اندازه جامعه آماری خود را اعلام می کنند و می گویند که چطور به این ارقام رسیده اند.
اگر نام سازمان آمارگیرنده آشنا نیست، باید به آمار شک کنید. ببینید آنها کی هستند. پولشان را چه کسانی می دهند، اندازه نمونه آماری آنها چقدر بوده و از چه روشی برای آمارگیری یا نظرسنجی استفاده کرده اند (نظر سنجی تلفنی، نمونه اتفاقی، مصاحبه میدانی و غیره). مثلا:
ادعای اینکه ۹۰ درصد از رانندگان خواهان از میان برداشتن محدودیت سرعت در شاهراه ها هستند، ادعای چشمگیری است. بعد شما متوجه می شوید که این نظرخواهی تنها با مراجعه به ده نفر انجام شده. از آن بدتر اینکه همه آن ده نفر از کسانی بوده اند که اخیرا به خاطر سرعت بالا جریمه شده اند.
نرخها یا نسبتها
خبرنگاران به طور مداوم با نرخ ها یا نسبت ها سر و کار دارند: نرخ جنایت، نرخ مرگ و میر، نرخ طلاق و نرخ یا نسبت مرگ نوزادان. این نسبت ها چیزی بیشتر از ارقام خام به ما می گویند زیرا آنها عواملی مانند جمعیت را در نظر میگیرند.
به عنوان مثال دو دانشگاه را دریک شهر در نظر بگیرید. یکی از آنها دانشگاه دوشس و دیگری دانشگاه دوک نام دارد. در سال ۲۰۰۴ تعداد ۱۵۵۶ تلفن موبایل از دانشجویان دانشگاه دوشس به سرقت رفته و در همین سال تعداد ۹۹۲ تلفن موبایل هم از دانشجویان دانشگاه دوک دزدیده شده است.
اگر فقط ارقام خام را نقل کنید، به نظر می رسد که دانشگاه دوشس برای دانشجویانی که تلفن موبایل دارند جای خطرناکی است.
اما حالا به نسبت ها یا نرخ ها نگاه کنید. دانشگاه دوشس چهل هزار دانشجو دارد و دانشگاه دوک تنها ۱۲ هزار و چهارصد دانشجو. برای اینکه به نسبتی دست پیدا بکنیم، حساب می کنیم ببینیم در هر دانشگاه از هر هزار دانشجو چند تلفن دزدیده اند:
به این ترتیب احتمال اینکه تلفن یک دانشجو در دانشگاه دوک دزدیده شود دو برابر دانشگاه دوشس است. متوجه شدید؟ نه؟ یک بار دیگر آهسته و با دقت ارقام را مرور کنید. به زحمتش می ارزد.
درصدها و میانگینها
مراقب این موارد هم باشید:
درصدها
وقتی دولتی مالیات را از ۱۰ درصد به ۱۵ درصد افزایش می دهد، اعلام می کند که ۵ درصد به مالیاتها اضافه کرده است اما در واقع نرخ مالیات ۵۰ درصد بالاتر رفته است. خواننده چندان علاقه ای به درصد ندارد. او می خواهد بداند که صورت حساب مالیاتی اش چقدر افزایش یافته است.
میانگین ها
این شاخص می تواند مفید باشد. اگر می خواهید میانگین یا متوسط درجه حرارت هوا را در ماه ژوئن حساب کنید، باید درجه حرارت ۳۰ روز را با هم جمع کنید و رقم حاصل را بر ۳۰ تقسیم کنید. آن وقت یک میانگین مفید به دست خواهید آورد.
اما گاهی میانگین می تواند گمراه کننده باشد. اگر میانگین (معدل یا متوسط) دستمزدی را که یک شرکت محلی می پردازد محاسبه کنید، رقم حاصل مخدوش است. این مخدوش بودن هنگامی به اوج می رسد که برخی دستمزدها خیلی بالا و برخی دیگر خیلی پایین باشند. حقوق روسا خیلی بالا و دستمزد نظافتچی ها خیلی پایین است. در این صورت میانگین یا متوسط دستمزد بی معنا می شود. در این حالت بهتر است از میانه یا حدوسط استفاده شود. در این روش، همه دستمزد ها را از بالا به پایین فهرست می کنید و بعد می بینید حد وسطش کجاست.
مثلاً:
دو رئیس شرکت هریک سالی ۱۰۰ هزار دلار می گیرند.
نظافتچی ۱۰ هزار دلار می گیرد.
بقیه کارکنان بین ۲۵ تا ۳۵ هزار دلار می گیرند.
فهرست ارقام به این شرح است:
۱۰, ۲۵, ۲۵, ۳۰, ۳۰, ۳۵, ۳۵, ۱۰۰, ۱۰۰
معدل این مبالغ می شود:
۱۰ + ۲۵ + ۲۵ + ۳۰ + ۳۰ + ۳۵ + ۳۵ + ۱۰۰ + ۱۰۰) تقسیم بر ۹ = ۴۳.۳۳)
به این ترتیب، معدل دستمزدها ۴۳ هزار دلار در سال است.
اما این رقم نشان دهنده دستمزد اغلب کارکنان نیست.
حد وسط یا میانه دستمزدها در این فهرست ۳۰ هزار دلار در سال است. یعنی نیمی از کارکنان کمتر از ۳۰ هزار دلار و نیم دیگر بیشتر از این مبلغ درآمد دارند. این رقم تصور بهتری از میزان دستمزدها در شرکت به دست می دهد.
خلاصه درس
از دفترچه ها و یادداشتهای خود مراقبت کنید: روی آنها تاریخ و شماره بگذارید و از آنها خوب نگهداری کنید.
اگر روزنامه شما شیوه نامه دارد، از نکات مندرج در آن پیروی کنید.
اطمینان حاصل کنید که توضیحاتی را که پیش از شروع به تهیه گزارش به شما می دهند خوب درک کردهاید.
تا جایی که می توانید هرچه بیشتر اطلاعات جمع کنید. البته همه این اطلاعات به کار شما نخواهد آمد اما شما به هنگام تحقیق برای نوشتن یک خبر هنوز این را نمی دانید و پر کردن جاهای خالی بعدها مشکل خواهد بود.
اطمینان حاصل کنید که نقل قول ها را به کسانی که باید نسبت بدهید، نسبت داده اید. از نقل قول هایی که منبع آنها مشخص نیست پرهیز کنید. گاهی می توان آنها را توجیه کرد اما چنین نقل قول هایی در بیشتر موارد اعتبار خبر شما را کم می کنند. خواننده از چنین نقل قول هایی خوشش نمی آید و فکر می کند مبادا شما آنها را از خودتان جعل کرده باشید!
خبر باید به شش پرسش پاسخ بدهد: چه کسی، چه، چرا، چه وقت، کجا و چگونه؟
خبر را باید به شکل یک هرم نوشت. سطر بالایی باید شامل مهم ترین اطلاعات باشد و جزئیاتی که کمترین اهمیت را دارند باید در آخر بیایند. این امر، این امکان را به وجود می آورد که اگر جا کم باشد بتوان بخش هایی از مطلب را از انتهای خبر کم کرد. در عین حال، این بدان معناست که خوانندگان می توانند هرگاه که جزئیات کافی کسب کردند از خواندن خبر دست بکشند.
مقدمه شما باید توجه خواننده را جلب کند. مقدمه باید کوتاه و ساده باشد.
به خواننده نگویید که چگونه فکر کند. از لحن اغراق آمیز استفاده نکنید. اسم کامل سازمان ها را در نخستین باری که هر اسمی مطرح می شود بنویسید و تنها پس از آن از حروف اختصاری استفاده کنید. در باره چگونگی توصیف مردم، احتیاط و دقت کنید.
اعداد خیلی خوبند! یاد بگیرید که از آنها خوشتان بیاید. استفاده صحیح از میانگین، میانه و نسبتها را یاد بگیرید.
تعریف گزارش نویسی:
گزارش نویسی عبارت است از به تحریر در آوردن اخبار، اطلاعات، حقایق، علل مسائل و رویدادها، تجزیه و تحلیل منطقی و متوالی آن ها، برای رسیدن به راه حل صحیح، که همراه با اختصار و روشنی تدوین شده و بر دو اصل "سالم نویسی" و "ساده نویسی" استوار باشد.
در واقع گزارش نویسی، فنی است که با آگاهی از آن فن، مطالب هر موضوعی را می توان، طوری طبقه بندی کرد و نظم بخشید که هدف مورد نظر را در کوتاهترین زمان و با ساده ترین کلام به دست آورد.
انواع گزارش
گزارش انواع گوناگونی دارد، به ویژه در عصر حاضر که کار ژورنالیستی خیلی حرفه ای و پیچیده شده است، هر محقق و ژورنالیست انواع گوناگونی از گزارش را در رساله و کتاب های شان بیان داشته اند که نمی توان آنها را رد نمود. در اینجا کوشش به عمل آمده تا انواع گزارش را که امروزه بیشترینه مورد استفاده قرار دارد فهرست شود. در عرصه کار ژورنالیستی امروز پنج نوع گزارش بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند که قرار ذیل اند:
1. گزارش کوتاه خبری
2. گزارش تفصیلی
3. گزارش تصویری
4. گزارش تحلیلی
5. گزارش تحقیقی
گزارش کوتاه خبری Dispatch
اینگونه گزارش بر مبنای وقایع و حقایق تهیه و تنظیم می شود و در آن گزارشگر اطلاعات لازم را اعم از پیشامدها و ارقام و آمار در اختیار گیرنده گزارش قرار می دهد بدون آنکه درباره مطالب گزارش توضیح بیشتری دهد یا به تفسیر و تحلیل اطلاعات بپردازد.
این نوع گزارش ها معمولاً به دنبال خبر ارائه می شوند. این نوع گزارش به سبب کوتاه بودن، در حد یک دقیقه بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند. این نوع گزارش خبر را شرح میدهد.
البته در رادیو و تلویزیون این نوع گزارش غالباً تنها با صدای گزارشگر خوانده و ارائه میشود.
گزارش تفصیلی Package
در این گزارش سعی میشود تا خواننده و شنونده بیشتر به جزئیات یک رویداد پی ببرند. در این گزارش نظرات مختلف انعکاس می یابد و با پیوند های منطقی با یکدیگر ربط داده شود. در این گزارش معیار های اساسی گزارشگری رعایت می شود.
گزارش تفصیلی در واقع تشریح، توضیح و توصیف یک رویداد خبری است که گزارشگر با دستمایه خبر به جزئیات وقوع آن می پردازد و اطلاعات تازه را با شیوه ای توصیفی ارائه میدهد و حس کنجکاوی مخاطب را که با خواندن خبر ارضا نشده و پرسش های برجا گذاشته، اقناع می کند. در این میان طبیعی است که گزارشگر ضمن پرداختن بیشتر به عناصر خبری، چنانچه برخی عناصر بدون پاسخ مانده باشد، در صدد یافتن پاسخ آنها نیز بر می آید. گزارش های تفصیلی را می توان از رویدادهای مانند وقوع سیل، زلزله، قتل ها، نزاع و برخورد ها، حمله به بانک ها، سرقت های بزرگ، ترور های سیاسی، سقوط هوا پیما یا برخورد دو هوا پیما، سفر های شخصیت های مهم و صد ها رویداد دیگر تهیه کرد. البته این گزارش حدود چهار الی هشت دقیقه را دربر می گیرد.
گزارش تصویری یا Feature :
امروز در عرصه کار ژورنالیستی، گزارش تصویری به گزارشی اطلاق می شود که تصویری برای خواننده و شنونده داشته باشد. چه این تصویر دادن به موضوع به وسیله واژه ها و چه به وسیله صدا ها باشد.
مثلاً در رابطه به پیمان استراتیژیک میان افغانستان و ایالات متحدۀ امریکا نظرات موافق و مخالف جمع آوری شده و در یک گزارش مفصل تصویری بیان می شود.
به عبارت دیگر گزارش تصویری شامل تصویر پردازی های گزارشگر به گزارش می شود. مثلاً گزارشگر رادیو یک گزارش از یک صحنه انفجار را تهیه می کند باید سعی کند صدای انفجار، آواز سرو صدای مردم، نظرات گوناگون وغیره جزئیات را به شکل تصویر گونه ارایه دهد.
خوبی و بدی گزارش تصویری مربوط به ذوق، خلاقیت و موفقیت گزارشگر می شود، و گزارشگر نقش هدایت کننده صدا ها و پیوند ها را دارد.
یکی از ویژه گی های گزارش تصویری این است که اغلب موضوع اجتماعی را پوشش می دهد.
در کتاب روزنامه نگاری نوین نوشته دکتر نعیم بدیعی و حسین قندی، گزارش تصویری را گزارشی میداند که در آن تصویر نقش اصلی و اساسی دارد، و تصویر ها رابطه منطقی با یکدیگر دارد. همانطور که یک تصویر هزار کلمه را بیان می کند به همین سبب گزارش تصویری دارای اهمیت زیاد می باشد. در افغانستان نمونه گزارش های تصویری را در مجلۀ صدای آزادی آیساف میتوان مشاهده کرد.
به عبارت دیگر، وقتی از یک رویداد، یک عکاس رسانه عکسهای گویا و جالبی بگیرد که به خودی خود و یا با نیازی مختصر به توضیح و شرح قابل انتشار باشد به آن گزارش، گزارش تصویری گویند. بنابر این چنین گزارشی بیش از آن که به تجربه و توانایی گزارشگر مربوط باشد به تسلط توانایی و قدرت تصویری عکاس
بستگی دارد. گزارشهای تصویری در سالهای اخیر کمتر مورد توجه مطبوعات قرار گرفته است، اما اگر مثلاً در روزنامهای عکاسی از یک تصادف خیابانی و پیامدهای آن بدون هر گونه شرح و کاربرد کلام بیانکننده چگونگی حادثه خواهند بود.
بسیار اتفاق می افتد که خبرنگاری در صحنه یک رویداد، حضور ندارد یا به سبب کمبود وقت، نمیتوان منتظر تدارک و نگارش گزارش نشست یا اصولاً سردبیر تشخیص میدهد که شرحی نیاز نیست. در این موارد گزارش تصویری میتواند جای یک گزارش توصیفی، یک گزارش خبری و گزارش بر مبنای مصاحبه را بگیرد. توجه دارید که چنین گزارشی، جای انواع دیگر گزارش چون گزارش تحقیقی، گزارش از شخص یا مکان و گزارش آزاد را نمیتواند بگیرد. باید در نظر داشت که گزارش تصویری به شرطی جذاب و کامل است که عکسها به روشنی رساننده پیام باشند.
در سال 1979 میلادی (1388 شمسی) کودکی در شهر سان دیه گو در آمریکا میخواست دوربین تازه خود را آزمایش کند. او از بام مجموعه مسکونی از بلند شدن هواپیمایی با استفاده از فیلم برگردان خودکار دوربین (موتور در رادیو) یک حلقه کامل عکس برداشت. از قضا آن هواپیما پس از برخاستن، دچار سانحه شد و سقوط کرد، بنابر این آن کودک 24قطعه از عکس از زمان برخاستن، اوج گرفتن و سپس سقوط کردن و در آتش سوختن هواپیما در اختیار داشت. عکسهایی که در پی هم با شرحی بسیار کوتاه در روزنامه لا آنجلس تایمز به چاپ رسید، جایزه هنگفتی را نصیب عکاس جوان کرد.
در گزارش تصویری که بیشتر به عکاسان ارتباط دارد تا گزارشگران، کیفیت عکسها و ارتباط آنها با موضوع بسیار تعیینکننده است. در هنگام بازگشت اسرای ایرانی از عراق (در سال 1369) یکی از روزنامهها عکاسی
حرفهای و مسلط را به مرز دو کشور اعزام کرد و مجموعهای با شرحی مختصر از این بازگشت با چیدن عکسهای گویا ترتیب داد. حال آن که بیشتر روزنامهها به نوشتن قطعههای احساسی و حماسی و تاثیرگذار، اما طولانی و کم جاذبه روی آورده بودند. کاری که به هر روی گویایی کار روزنامه اول را نداشت. نکته دیگر چگونگی صفحهبندی و چیدن عکسها در گزارش تصویری است. نباید با دل بستن به جذابیتهای تصویری از تنوع برش و اندازه در کاربرد عکسها غافل ماند.
گزارش تحلیلی یا Diplomatic Story:
این نوع گزارش را می توان کاملترین نوع گزارش دانست زیرا که آمیخته ای از گزارش اطلاعی و تحقیقی است. در این نوع گزارشها اطلاعات موجود و تجربه های اندوخته از یکسو و تحقیق آزمونهای جدید از سوی دیگر بکار گرفته می شود و گزارش با تجزیه و تحلیل و تفسیر مطالب همراه است معمولا در این نوع گزارش به حل مشکلات و مسائل می پردازند و آینده را پیش بینی می کند و برای مبنای تحقیق و به صورت علمی پیشنهادهایی ارائه می دهند.
در این گزارش حتماً مسأله ای وجود دارد که ممکن است راه حل یا راه حل هایی داشته باشد. نخست باید مسأله را به روشنی توضیح داد. توصیه می شود که صورت مسأله باید کامل باشد. سپس راه حل یا راه حل ها را باید تجزیه و تحلیل کرد و پس از نتیجه گیری دقیق، بهترین راه حل را توصیه یا پیشنهاد نمود.
در گزارش های تحلیلی برخلاف گزارش های ارزشیابی که فکر یک نفر برای تنظیم آن کافی نیست بحث کوتاه است و مرحله نتیجه گیری ( استنتاج ) نسبتاً مفصل است این گزارش ها را یک نفر به تنهایی نیز می تواند تهیه و تنظیم نماید و البته هم فکری و تبادل نظر با افراد ذیصلاح، بر اعتبار و سندیت گزارش می افزاید.
گزارش تحلیلی بخاطر تجزیه و تحلیل خبر بکار می رود، ممکن است دریافت یک خبر از سوی هر فرد حتی عادی جامعه ممکن باشد اما دانستن آنچه عامل خبر شده و یا آنچه در پشت پرده ای رویداد قرار دارد، کار کارشناسان است.
پرداختن به مسایل تحلیلی یا گزارش تحلیلی یکی از کار های اساسی یک رسانه خبری است.
نمونه این نوع گزارش را میتوان در برنامه های مختلف تلویزیون طلوع و آریانا مشاهده کرد، از جمله گفتمان، گزارش شش و نیم، آنسوی حقیقت وغیره.
معمولاً یک خبر مهم در سطح جهان که از طریق رسانه های معتبر نشر می شود. در قبال آن گزارش های تحلیلی و برنامه های تحلیلی در مورد آن خبر از رسانه های گوناگون نشر می شود، میتوان به برنامه های خبری رادیو بی بی سی و رادیو آزادی اشاره کرد.
گزارش تحقیقی Investigative Report :
گزارشهای تحقیقی یا پژوهشی بر پایه تحقیق و بررسی استوار است.این نوع گزارشها گاهی صرفاً پژوهشی است و در آن گزارشگر تنها به ذکر تحقیقات و کشفیات تازه خود می پردازد و به گزارش خود کاملاً جنبه علمی و فنی می دهد و گاهی نحوه بهره برداری از کشف و تحقیق نیز مورد توجه قرار می گیرد و راههای استفاده پژوهش و انطباق آن با محیط خارج هم در گزارش منعکس می شود.
گزارش تحقیقی که امروزه در افغانستان بیشتر بالای آن تاکید می شود یکی از کار های برجسته گزارشگران و روزنامه نگاران است.
گزارش تحقیقی مسایل مختلف نظیر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در بر می گیرد. در گزارش تحقیقی رکن اساسی بر تحقیق و تتابع پیرامون موضوع شکل می گیرد.
دکتر نعیم بدیعی و حسین قندی در کتاب روزنامه نگاری نوین در رابطه به موضوع گزارش تحقیقی می نویسد: "موضوع یک گزارش تحقیقی می تواند حول سؤ استفاده های مالی، اختلاس و استفاده نا مشروع از قدرت از سوی یک مسوول دولتی یا بخش خصوصی باشد و هم میتواند ریشه یابی نا هنجاری های اجتماعی و معضلات و پیچیده گی های مسایلی مبتلا به جامعه باشد. بررسی تحقیقی ماجرا های حقوقی مانند حق حساب دادن یا رشوه، ماجراهای چگونگی تخلفات سیاسی و تقلب در انتخابات از جمله حیطه گزارش های تحقیقی است."
گزارش تحقیقی باید مبتنی بر حقایق باشد و با سند و ثبوت ارایه شود. اطلاعات و آگاهی های مفید را در بر بگیرد.
در نوشتن گزارش تحقیقی گزارشگر باید دقت کافی به خرچ دهد، عجله نکند، یک گزارش تحقیقی ممکن است هفته ها و ماه ها طول بکشد.
گزارش تحقیقی خیلی جزئیات می خواهد، فرق بین گزارش تحقیقی و دیگر گزارش ها درین است که این گزارش موضوعی را به اثبات می رساند، تحقیق بسیار می نماید و حقایق پشت پرده را بر ملا می سازد، در تهیه گزارش تحقیقی باید از منابع گوناگون استفاده کنیم، توازن را در نظر بگیریم و کار ما به اساس سند و ثبوت باشد و حقایق را برملا سازیم.
نتیجه گیری:
مقوله گزارش نویسی برنامه و شرح حال کارهایی که انجام داده می شود چیز تازه ای نیست که تنها به عصر حاضر و یا حتی به ورزش کوهنوردی ختم شود؛ انسان همواره مایل بوده بنا به دلایلی مشاهدات و کارهایی را که انجام داده برای دیگران توصیف کند.
قدمت گزارش دادن شاید به تشکیل اولین هسته های اجتماعی (خانواده) برگردد، چون انسان های اولیه برای انجام امور روزمره ای خود مجبور بودند به صورت شفاهی نیازها و امکانات خود را به گوش دیگران برسانند. (امروزه به آن گزارش شفاهی گفته می شود.)
از زمانی که «خط» پدید آمد و زندگی اجتماعی شکل گرفت و پیشبرد اهداف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی احتیاج به تحقیق و بررسی پیدا کرد، لزوم تداوم و پیگیری مسائلی از این دست، اهمیت گزارش نویسی را مشخص تر کرد و ارتباط کتبی را ناگزیر ساخت، تا هم مردم از کند و کاوهای انجام شده با خبر باشند وهم مبنایی باشد برای این که آیندگان کار را ادامه دهند.
به درستی مشخص نیست که گزارش نویسی از چه زمانی به وجود آمده است، اما می توان گفت که قدمتی دیرینه دارد. در چهار مقاله نظامی عروضی آمده است که فرستاده شاه که به همراه سپاه به جنگ ماکان کاکویه رفته بود پس از کشته شدن ماکان پیامی نوشت و بر پای کبوتر بست و به سمت پادشاه روانه کرد. این پیام خود یک گزارش بوده است. بارها و بارها در کتاب های کهن چون شاهنامۀ فردوسی و خمسه نظامی، بر می خوریم که برای شاه یا بزرگی گزارش ارسال شده است که خود نشان دهندۀ این مسئله است که گزارش دهی قدمتی به اندازه نگارش خط دارد.
اما گزارش نویسی جدید به عنوان پدیدۀ که دارای ساختار مشخصی است، و می توان حدود آن را عینی، و تعریف مشخصی که مورد پذیرش همگان قرار گیرد، از آن ارائه کرد، با پیشرفت علم و تکنولوژی نوین همگام است.
منابع و مأخذ:
1. نجفی زاده، سید هارون، روزنامه نگاری کاربردی، بلخ: انتشارات صورتگر، 1385
2. مهدی، دکتر ماحوزی، گزارش نویسی، تهران: انتشارات زوار، 1383
3. سمندر، رحیم الله، اساسات ژورنالیزم نوین، کابل: چاپ مطبعه مسلکی کابل، 1383
4. شکرخواه، یونس، خبر، ایران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381
5. قندی، حسین، مقاله نویسی در مطبوعات، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 1383
6. روزنامه نگاری نوین/ تالیف نعیم بدیعی، حسین قندی_تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، 1383
7. http://www.zigzagacademy.com/modules/451
8. http://www.zigzagacademy.com/modules/452