گزارش نویسی چند رسانه‌ای

با خواندن این درس یاد می گیرید:

- مطلبی را یک بار بنویسید و در رسانه های مختلف چاپ کنید؛
- چگونه همزمان برای چند رسانه بنویسید؛
- با همگرایی و واگرایی چگونه برخورد کنید؛
- برای مطلب، تیتر و لید مستقل و با معنا تهیه کنید؛
- شیوه تولید محتوای چند رسانه ای چه مزایایی دارد.

مقدمه

نخستین درس این مجموعه به مبانی روزنامه نگاری اینترنتی اختصاص داشت. در درس دوم چگونگی نوشتن برای وب را آموختید. در این درس با شیوه مدیریت و تولید محتوای چند رسانه ای آشنا می شوید، و به شما آموزش داده می شود که چگونه محتوایی را تولید کنید که بدون کار بیشتر روی آن، همزمان در چند رسانه قابل استفاده باشد.

آشنایی با این شیوه کار نه تنها برای سردبیران و مسئولان اداری و مالی، بلکه برای تولید کنندگان مطالب هم لازم است.

نگارش برای چند رسانه هم برای کاربر و هم برای سازمان خبری مزایایی دارد. از یک سو به کاربر امکان می دهد که همان اخبار را در هر جا و با هر وسیله دلخواه دریافت کند؛ و از سوی دیگر به سازمان خبری امکان می دهد که در منابع صرفه جویی کند، به دوباره کاری و بازنگری پایان دهد، محتوای تازه تولید کند و اعتبار خبری خود را تقویت کند.

مزیت دیگر نگارش و انتشار چند رسانه ای دراین است که امکان انتشار محتوای تولید شده را از طریق هر رسانه نو ظهور دیگر درآینده فراهم می کند.

من (دیوید بروئر، تهیه کننده این درس) نخستین بار این شیوه را در تابستان سال ۲۰۰۰ میلادی در سایت سی ان ان امتحان کردم؛ زمانی که سردبیر بخش اروپا، خاورمیانه و آفریقای واحد تعاملی (اینتراکتیو) بودم.

من در حال راه اندازی یک سایت خبری برای آن بخش بودم؛ در عین حال می بایست مطالبم را برای تله تکست، اینترنت موبایل (WAP)، اس ام اس، متن دیجیتال، صفحات پلاسما و اینترنت پرسرعت و تلویزیون تعاملی هم می فرستادم؛ بدون آن که هزینه تازه ای ایجاد کنم.

در آن زمان، تیم های مختلفی در مقر سی ان ان در شهر آتلانتا سرگرم بازنگری و بازنویسی مطالب برای برخی از این رسانه ها بودند. اما تیم کوچک من که برای اروپا، خاورمیانه و آفریقا مطلب تهیه می کرد، امکانات بازنویسی را نداشت.

به این دلیل ناگزیر بودم روشی بیابم که امکان بدهد مطالب - که یک بار تولید می شدند-، به صورت خودکار در همه رسانه های مبتنی بر متن، منتشر شوند. ما این کار را دربخش اروپا انجام دادیم و واحد آتلانتا هم خیلی زود از ما پیروی کرد.

این درس، شما را با منطق و راهکارهای این روش آشنا می کند. با فراگیری این درس، در پایان، شما متوجه می شوید که مهارت های اولیه لازم برای نگارش مطلب برای چند رسانه را فراگرفته اید و امیدوارم متوجه شوید که چرا این شیوه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است.

حتی اگر سازمان خبری شما هنوز به سمت الگوی چند رسانه ای حرکت نکرده باشد، آنچه در این درس آمده به شما کمک می کند که مطالب را به شیوه بهتری تولید کنید.
 

 

بازگشت به مبانی

راه حل ساده تولید محتوای خبری برای عصر دیجیتال از برخی از اصول ابتدایی روزنامه نگاری نشات می‌گیرد.

چرا که حتی با پیشرفته ترین راه حل های فنی به دشواری می توان مطالب آشفته را سروسامان بخشید.

روزنامه نگارانی که برای رسانه های دیجیتال مطلب تهیه می کنند، باید محتوا را در قالب امکانات فنی تولید کنند، نه مجزا از آن. فناوری باید نوشته های آن ها را دگرگون کند تا در اینترنت یا هر وسیله دیگر به صورت قابل فهم انتشار یابد.

به منظور تولید محتوای سازگار با این شیوه، روزنامه نگاران باید برخی از اصول کار را مجدانه رعایت کنند.

جملات باید کوتاه و روان نوشته شود. تیتر باید به تنهایی مفهوم داشته باشد. خلاصه مطلب باید به تنهایی قابل فهم باشد یا همراه تیتر ارائه شود. این دو باید مکمل هم باشند و یک دیگر را تکرار نکنند.

اخبار را باید به شیوه روزنامه نگاری هرم وارونه نوشت، تا چنانچه از جایی قطع شد یا خواننده به خواندن آن ادامه نداد، برای او قابل فهم باشد.

خبر باید صرفا حاوی نکات اساسی، و بدون شاخ و برگ زاید باشد. اخبار باید همان اطلاعات اصلی را که از قدیم مبنای روزنامه نگاری بوده به اطلاع مخاطب برساند؛ "چه کسی، کجا، چه وقت، چه چیزی و چگونه".

نگارش چند رسانه ای از اهمیت کار روزنامه نگار کم نمی کند، بلکه اصولی را اعمال می کند که باعث می شود تا اخبار را افراد بیشتری بتوانند روی دستگاه های مختلف دریافت کنند. چالش روزنامه نگار این است که شیوه ای برای نگارش بیابد که محتوایی را که یک بار تولید می شود، از طریق خروجی های گوناگون منتشر کند.

بیل شنکلی، سر مربی باشگاه فوتبال لیورپول، برای نحوه بازی کردن تیمش فلسفه ساده ای داشت. او به بازیکنان می گفت: "بگذارید کار را توپ انجام دهد."

او به آن ها می آموخت به جای آن که تا فاصله دور بدوند و خود را از نفس بیاندازند، در یک موقعیت بمانند، توپ را پاس دهند و بگذارند توپ کار اصلی را انجام دهد؛ بعد به موقعیت تازه ای بروند، توپ را بگیرند و این روند را تکرار کنند.

تولید محتوا برای عصر دیجیتال تاحدودی مشابه این سبک فوتبال است. روزنامه نگاران باید اجازه بدهند ابزارشان، کار را انجام دهد. تنها دغدغه روزنامه نگاران باید یافتن و ارائه نکات خبری درقالب جملات باشد. بقیه کار را ابزار فنی انجام می دهد. اما روش ارائه آن نکات توسط روزنامه نگاران بسیار مهم است.

ابزار فنی موجود به مدیران خبر امکان می دهد سازوکار سیالی در تحریریه ایجاد کنند تا مطالب خبرنگاران بعد از ارائه به بانک اطلاعات، بدون بازتولید بتوانند در تمام رسانه های دیجیتالی مبتنی بر متن انتشار یابند.

این ابزار می تواند اصول مورد نظر سردبیران مانند طول تیتر، جمله یا پاراگراف را هم اعمال کند.

زیبایی این روش در این است که به سازمان خبری امکان می دهد تا مطالب خود را در رسانه های تازه و متنوع منتشر کند؛ در عین حال در منابع صرفه جویی و تداوم را حفظ کند.

ادامه مطلب ...

انواع مصاحبه و شیوه‌های انجام آن

انواع مصاحبه و شیوه‌های انجام آن

 

شما در این بخش می آموزید که یک شگرد واحد برای مصاحبه موفق وجود ندارد و طبعا شیوه مصاحبه بر حسب این که مصاحبه شونده کیست، موضوع مصاحبه و هدف از مصاحبه چیست، تغییر خواهد کرد.

 

درس‌ها

عنوان  

مصاحبه چیست؟  

انواع مصاحبه  

مصاحبه خبری: برای پی بردن به واقعیت‌ها  

مصاحبه با آگاهان: برای کسب نظر یا اظهار عقیده خاص  

مصاحبه با مردم: برای کسب نظرعمومی و ارائه صدای مردم  

مصاحبه احساسی  

مصاحبه چالشی  

مصاحبه غافلگیرانه  

مصاحبه تحلیلی  

مصاحبه‌ سرگرم کننده  

خلاصه درس "انواع و شیوه‌های انجام مصاحبه"

 

 

مصاحبه چیست؟

اگر با وزیر اقتصاد مصاحبه کنید اولین سؤالی که از او می پرسید چیست؟ برای این که بهترین سؤال را بپرسید باید پیش از مصاحبه از اوضاع و احوال اقتصادی مطلع باشید.

اگر بخواهیم راز موفقیت یک مصاحبه گر خوب را در سه کلمه توضیح دهیم، باید بگوییم: "آمادگی، آمادگی، و آمادگی."

مصاحبه گری که آماده نباشد، مصاحبه شونده را نشناسد و روی موضوع مصاحبه احاطه نداشته باشد، از همان دقیقه اول در پنجه مصاحبه شونده ای اسیر می شود که مایل به ارائه اطلاعات دقیق و شفاف نیست.

اصلا مصاحبه یعنی چه؟ مصاحبه یعنی صحبتی که در آن خبرنگار سؤالاتی را با مصاحبه شونده مطرح می کند تا به واقعیت ها، نقطه نظرها و احساسات او پی ببرد.

مصاحبه تفاوت زیادی با مکالمه دارد. مکالمه بین دو نفر اغلب بدون ساختار و هدف مشخص انجام می شود اما مصاحبه باید دارای ساختار و هدف روشن باشد.
در روزنامه نگاری، تقریبا همیشه محدودیت زمانی وجود دارد. مصاحبه شونده هم ممکن است مشتاق نباشد اطلاعات یا نظر خود را در اختیار مصاحبه کننده قرار دهد. این عامل ها، هر دو فشار را بر مصاحبه کننده افزایش می دهند.

مصاحبه کردن فنی است که خیلی ها با آن سر و کار دارند اما تنها عده معدودی در آن ماهر هستند. یکی از این افراد ماهر، خانم لین باربر، خبرنگار بریتانیائی است که مصاحبه های خود را یک ماموریت مشکل به سبک نظامی تلقی می کند. او خود را به صورت جاسوسی در یک قطار در قلب سرزمین دشمن فرض می کند که مدارکی در اختیار دارد که اگر بتواند آن ها را به لندن برساند بریتانیا نجات پیدا می کند. اما او می داند که دشمن در تعقیبش است و احتمالا در ایستگاه بعدی دستگیر خواهد شد. تنها امید او مردی است که روبرویش نشسته است.

او می گوید: "من چیزی در باره او نمی دانم. تنها می توانم استنباط هائی از ظاهر او داشته باشم. آیا می توانم به او اعتماد کنم؟ او طرف من است یا طرف دشمن؟ آیا او شجاع و کاردان است یا در برخورد با اولین مانع درهم می شکند؟

تا رسیدن به ایستگاه بعدی یک ساعت فرصت دارم تا پاسخ این سؤالات را پیدا کنم. اما او هرگز نباید شک ببرد که من از او بازجوئی می کنم. ما فقط در قطار نشسته ایم و با هم صحبت می کنیم. بنابراین، در ابتدا نه چندان جدی اما با شدت و قوت، سؤالاتی را با او مطرح می کنم، پرسش هایی که سرنوشت کشورم به آن ها بستگی دارد."

مصاحبه موفق به دانش، سیاست، حساسیت، پافشاری و اغلب شجاعت نیاز دارد.

اما چه این مصاحبه تلفنی باشد چه رو در رو، چه با بالاترین مقام سیاسی باشد چه با یک فرد معمولی، به مهارتی نیاز دارد که کار خبرنگاری بدون آن پیش نمی رود.
 

 

انواع مصاحبه

یک شگرد واحد برای مصاحبه موفق وجود ندارد. طبعا شیوه مصاحبه بر حسب این که مصاحبه شونده کیست، موضوع مصاحبه و هدف از مصاحبه چیست، تغییر می کند.

اگر منظور از مصاحبه پی بردن به بعضی واقعیت ها بوده و مصاحبه کننده نتوانسته پاسخ مناسب دریافت کند، مصاحبه موفقیت آمیز نبوده است. اما اگر منظور سرگرم کردن مخاطبان و نگاهی به شخصیت مصاحبه شونده باشد، مانند اکثر مصاحبه ها با ستارگان هالیوود، دیگر موضوع پی بردن به واقعیت ها مطرح نیست.
مخاطبان نمی پسندند که مصاحبه کننده در گفتگو با مصاحبه شونده ای که آسیب پذیر است، سخت گیری بیش از حد نشان دهد.

در ادامه چند نوع مصاحبه را تشریح می کنیم و مشخص می کنیم که چه عامل هایی باعث می شوند این مصاحبه ها موفقیت آمیز از آب درآیند.

 

 

مصاحبه خبری: برای پی بردن به واقعیت‌ها

ساده ترین نوع مصاحبه آن است که خبرنگار سعی دارد اطلاعات جمع آوری کند و مصاحبه شونده هم مایل است که این اطلاعات را در اختیار او بگذارد. به عنوان نمونه:

• یک ساختمان بزرگ در اثر آتش سوزی از بین رفته و رئیس سازمان آتش نشانی شرح می دهد که چه اتفاقی افتاده است.
• یک ورزشکار شرح می دهد که چگونه خود را برای شرکت در مسابقات جهانی آماده می کند.
• مقام وزارت دارائی مقررات جدید مطالبه تخفیف مالیات را تشریح می کند.

در این نمونه ها اطلاعات داده شده به طور کلی جنجال برانگیز نیستند؛ اگر چه ممکن است موارد جنجال بر انگیزی هم وجود داشته باشد که در مصاحبه دیگری با یک مصاحبه شونده دیگر مطرح شود. در این نمونه ها تضاد منافع میان مصاحبه کننده و مصاحبه شونده وجود ندارد؛ مصاحبه شونده از مخفی نگه داشتن اطلاعات نفعی نمی برد و خبرنگار هم دلیلی نمی بیند که در موضع تهاجمی قرار بگیرد یا مصاحبه شونده را به چالش بطلبد. برعکس لحن مناسب مصاحبه کننده در جهت دلگرمی و موافقت با مصاحبه شونده خواهد بود به ویژه اگر مصاحبه شونده جوان، کم تجربه یا مضطرب باشد مثل کسی که چند لحظه قبل شاهد سانحه یا مصیبتی بوده است.

جان اسنو، از کانال چهار تلویزیون بریتانیا می گوید: "برای من مصاحبه به منزله جنگ گلادیاتورها نیست. هدف من شنیدن پاسخ هاست. مصاحبه در حالت کلی کاوش برای یافتن اطلاعات است."

مصاحبه هایی که برای کسب اطلاعات انجام می شوند برای خبرنگاران حیاتی هستند، چون مواد خام برای کارخانه خبرسازی تولید می کنند. این بدان معنی نیست که این مصاحبه ها برای دیدن یا شنیدن جالب هستند. اگر قرار به پخش آنها باشد باید تدوین و کوتاه شوند. اطلاعاتی که در این مصاحبه ها به دست آمده در یک متن مختصر توسط مجری در اختیار مخاطب گذاشته می شود تا زمان برای مصاحبه‌های جالب توجه تر باقی بماند.

ما می توانیم این نوع مصاحبه ها را مصاحبه خبری بنامیم.

هدف از این نوع مصاحبه این است که تا جایی که ممکن است در مدت زمان موجود از مصاحبه شونده اطلاعات دقیق و مناسب کسب کنیم.

با این افراد زیاد مصاحبه می شود:
• شاهد عینی
• مامور پلیس
• مامور آتش نشانی
این سؤال ها باید پرسیده شوند:
• چه کسی؟
• چه چیزی؟
• کجا؟
• چه زمانی؟
• چگونه؟
چرا؟
 

 

مصاحبه با آگاهان: برای کسب نظر یا اظهار عقیده خاص

به طور کلی اگر به جای این که مصاحبه شونده به بازگویی آنچه واقع شده بپردازد، از او پرسیده شود راجع به موضوع مورد بحث چه فکر می کند و چه حسی دارد، جالب تر و جذاب تر است.

باز هم آمادگی شرط اول است؛ بدترین حالت این است که مصاحبه گر از مسئول یک سازمان یا یک مدیر درباره جزئیات طرحی بپرسد که قبلا اعلام شده است. در این صورت، مصاحبه گر آن چند دقیقه گرانبهایی را که بعد از مدت ها تلاش برای مصاحبه به دست آورده صرف گرفتن اطلاعاتی کرده که قبلا منتشر شده بوده و آن مسئول هم به راحتی از پاسخگویی به سؤالات کلیدی و ارائه نظر خود درباره برنامه های جنجال برانگیز طفره رفته است.

این نوع مصاحبه به منظور پی بردن به نظرات مصاحبه شونده در مورد یک موضوع خاص انجام می شود.

مصاحبه شونده می تواند کسی باشد که از موضوعی کاملا آگاه است و درباره آن نظر خاصی دارد از جمله:
• کسی که به نوعی در ماجرا درگیر است؛
• سیاستمدار، مقام دولتی یا عضو گروه فشار؛
• مردم معمولی که درگیر ماجرا نیستند ولی نظر خاصی در مورد آن دارند.
فکر کنید که چگونه می توان به سه موضوعی که قبلا در باره آن ها صحبت کردیم از زاویه دیگری نگاه کرد:
• یک ساختمان بزرگ در اثر آتش سوزی از بین رفته و رئیس آتش نشانی شرح می دهد که چه اتفاقی افتاده است.
• یک ورزشکار شرح می دهد که چگونه خود را برای شرکت در مسابقات جهانی آماده می کند.
• مامور وزارت دارائی مقررات جدید مطالبه تخفیف مالیات را تشریح می کند.

سؤالات مصاحبه کننده در این نوع مصاحبه کاوشگرانه تر از سؤالات در مصاحبه خبری است. به عنوان نمونه:
- وقتی این خبر را شنیدید واکنش شما چه بود؟
- این خبر چه تاثیری بر شما گذاشت؟
- در این مورد چه فکر می کنید؟
- چرا موافق یا مخالف هستید؟
- آیا پیشنهادی غیر از این دارید؟
- فکر می کنید به جای این، باید چه می کردند؟
- در این مورد چه خواهید کرد؟
 

 

مصاحبه با مردم: برای کسب نظرعمومی و ارائه صدای مردم

بسیاری از اوقات خبرنگار دنبال نظر یک شخص خاص نیست بلکه می خواهد نظر مردم کوچه و خیابان را بداند.

در این حالت نظرتنها یک نفر، نماینده نظرعموم نخواهد بود. بنابراین خبرنگاران رادیو و تلویزیون نظر چندین نفر را جمع آوری می کنند و با انتخاب نمونه هائی از میان آن ها مجموعه کوتاهی از نظرهای مختلف را به مخاطب خود ارائه می کنند.

نتیجه ارائه شده صدای مردم خوانده می شود.

صدای مردم به خصوص در زمانی که خیلی از آن ها آماده اظهار نظر فوری هستند، بسیار به کار می آید؛ اما اگر موضوع پیچیده، دور از ذهن، فنی و مشکل باشد کم تر استفاده می شود. موضوع های خنده دار برای صدای مردم مناسب هستند. سؤال های زیر نمونه های خوبی برای جمع آوری صدای مردم هستند:
• در انتخابات به چه کسی رای می دهید؟
• در میان شخصیت های کشور، چه کسی را بیشتر قبول دارید؟
• از وسائط نقلیه عمومی تا چه حد رضایت دارید؟

مصاحبه کننده باید از تمام کسانی که مورد پرسش قرار می گیرند، سؤال اولیه مشابهی بپرسد؛ اما می تواند پس از سؤال اول مورد به مورد پرسش های دیگری را مطرح کند (مثلا بپرسد: چرا؟). البته سؤال اولیه باید پرسشی باشد که جوابش بیش از یک بله یا خیر ساده است.

صداهای مردم شیوه مناسبی برای محلی کردن بیشتر خبر است. به عنوان مثال اگر دولت مرکزی سیگار کشیدن را در محل های عمومی ممنوع کند، شما می توانید پی ببرید که مردم شهر شما تا چه حد آن را می پسندند.

در هنگام استفاده از صدای مردم باید تا سر حد امکان از نظرهای گوناگون استفاده کرد. اگر مسئله مربوط به اقلیتی از جامعه است به جایی بروید که افراد آن اقلیت در آن جا هستند؛ اگر شهریه دانشگاه افزایش پیدا می کند به دانشگاه بروید و اگر هزینه نگهداری از کودکان بالا می رود به یک مهد کودک بروید.

از صدای مردم اغلب بین سی تا چهل ثانیه استفاده می شود، که می توان در این محدوده زمانی حدود چهار تا هشت نظر را منعکس کرد.

 

 

مصاحبه احساسی

مصاحبه احساسی با مصاحبه برای اظهارعقیده شباهت ها و نزدیکی هایی دارد.

بعضی از جذاب ترین برنامه های رادیویی و تلویزیونی برنامه هائی هستند که در آن ها مردم احساسات خود را به مخاطبان نشان می دهند. بسیاری از بینندگان و شنوندگان میل دارند بیشتر در خشم، غم یا شادی دیگران شریک شوند تا این که یک رشته بحث یا واقعیت های خشک را بشنوند.

شاید تعجب کنید اما خیلی ها آماده هستند تا طیف گسترده ای از مخاطبان شما را در احساسات خود شریک کنند. صحبت کردن با رسانه ها شاید از درد آنان بکاهد، یاد یکی از عزیزان آن ها را زنده نگاه دارد، سؤالی را که ناامیدانه دنبال پاسخش هستند در سطح وسیع مطرح کند یا باعث ریخته شدن آبروی کسی شود که او را مسئول بدبختی خود می دانند.

در این موارد خبرنگار نباید با قطع کردن حرف مصاحبه شونده کنجکاوی بیش از حد نشان دهد و حضورش باید در حاشیه باشد. او باید با تصدیق کردن گفته های مصاحبه شونده یا سر تکان دادن مثبت به مصاحبه شونده کمک کند که به حرف زدن ادامه دهد.

یک سؤال واضح که زیاد هم پرسیده می شود این است: چه احساسی دارید؟ برای خیلی ها این سؤال چندان جالب تلقی نمی شود؛ "شوهرم مرده و خانه ام سوخته، فکر می کنی چه احساسی دارم؟"

شیوه بهتر، پرسیدن سؤال های ساده جهت کسب خبر است؛ چه اتفاقی افتاده؟ حالا چه کار می کنید؟ اگر مصاحبه شونده بخواهد که دیگران را در احساسات خود شریک کند، این کار را خواهد کرد. اگر هم نخواهد، شما خویشتن داری نشان داده اید و رنجش او را به حداقل رسانده اید.

به یاد داشته باشید که شما حق ندارید خود را در احساسات مصاحبه شونده وارد کنید مگر آن که او این اجازه را به شما بدهد.

اگر مصاحبه شونده از شما بخواهد که او را تنها بگذارید، فورا اطاعت کنید.

اما نباید قواعد خبرنگاری را فراموش کنید. آن ها که تحت فشار یا دچار احساسات هستند بیشتر احتمال دارد که حرفی بزنند که افترا آمیز باشد و یا پس از یک مصیبت، این خطر وجود دارد که مصاحبه شونده تلاش کند تا تقصیر را به گردن کسی بیاندازد. اگر شما اجازه بدهید که اتهامات بی پایه آنان پخش شود، احتمال دارد که یا راهی دادگاه شوید یا کار خود را از دست بدهید.
 

 


 

 

ادامه مطلب ...

اخــــــــــــلاق روزنامه نگاری

پیشقدم یا منصف؟

در کار خبری رقابت زیاد است. بسیاری از خبرنگاران وقتی خود را موفق می دانند که زودتر از دیگران به خبری دست یابند. اما مسابقه برای پیش افتادن در رسیدن به خبر می تواند خطرناک باشد، خطری که ممکن است معیشت و یا حتی جان دیگران را تهدید کند.

 

*       منبع شما در اداره پلیس در مورد فساد در آن اداره به شما خبر می دهد. شما به او قول می دهید که هویتش را فاش نکنید اما فراموش می کنید و در گزارشتان از او نام می برید. روز بعد او از اداره پلیس اخراج می شود.

*       برای آزمایش ضبط صوت دیجیتال جدیدی که در اختیارتان است، صدای یکی از دوستانتان را ضبط می کنید که در یک تالار کنسرت کار می کند. او برای شما شایعات دست اول و شگفت انگیزی را در باره زندگی خصوصی یک ستاره مشهور که قرار است در همین تالار به اجرای برنامه بپردازد بازگو می کند. بعدا تصمیم می گیرید که بدون اطلاع دوستتان این مکالمه را منتشر کنید. دوست شما به شدت خشمگین می شود، خانم خواننده هم همین طور؛ تا جایی که در کنسرتی که برای همان شب برنامه ریزی شده و قرار بود به طور زنده در رادیوی شما پخش شود، حاضر نمی شود.

*       یک پناهنده سیاسی موافقت می کند به شرطی که محل زندگی او را فاش نکنید، به شما مصاحبه بدهد. اما شما در گزارشتان تصویرهایی از محل زندگی او را پخش می کنید. دو روز بعد جسد بی جان او با دو گلوله در مغزش پیدا می شود.

در جریان عجله و شتابی که برای پخش و انتشار خبر هست، تصمیم هایی گرفته می شوند که می توانند تاثیری دیرپا بر سازمان خبری، مخاطبان آن و شرکت کنندگان در برنامه هایش داشته باشند.

در این درس با بعضی از مشکلاتی که ممکن است برای شما پیش بیاید آشنا می شوید.
 

انصاف، صراحت و شفافیت

 

درست است که برخی افراد از همان ابتدا به طور کامل به من اطمینان نمی کنند، اما این فرصت را به من می دهند تا ثابت کنم که دیدگاهشان را درک می کنم و پیامی را که می خواهند منتقل کنند، تحریف نخواهم کرد. من در کارهایم این اصل را رعایت می کنم که اگر بخواهم از کسی سوال سخت و دشواری بپرسم، پیشاپیش به او هشدار بدهم. من پیش از این، شیوه فریب و گمراه کردن را امتحان کرده بودم و با نتایج تلخی که برایم به بار آورد، دریافتم که این شیوه ها جواب نمی دهد.

اندی ویوین، خبرنگار رادیو بی بی سی

بخش بزرگی از قواعد بی بی سی به ارتباط صادقانه و منصفانه با کسانی می پردازد که خبر و اطلاعات را در اختیارتان می گذارند یا در برنامه های خبری شرکت می کنند و نظرات و اطلاعات خود را ارائه می کنند:

 

" اساس برنامه های بی بی سی انصاف، صراحت وشفافیت است. رعایت این اصل در مورد همه کسانی که به نحوی با برنامه های بی بی سی در ارتباط هستند اهمیت دارد و توجه ما را به منافع برنامه، منافع کسانی که در آن ظاهر می شوند و منافع مخاطبان آن نشان می دهد. تمام این منافع، مهم هستند اما هیچ کدام خود به خود مهم تر از دیگری نیست."

اگر ما نسبت به شرکت کنندگان در برنامه منصف نباشیم، آنها در آینده دیگر به ما کمک نخواهند کرد. نداشتن انصاف و صراحت همچنین می تواند به اعتبار ما لطمه بزند و در موارد خاص به شکایت علیه ما منجر شود.
 

صداقت

به جز در شرایط غیرعادی، خبرنگاران باید با شرکت کنندگان در برنامه صادق و صریح باشند، حتی اگر این شرکت کنندگان حالت تخاصمی داشته باشند. قواعد بی بی سی تاکید می کند که:

"از همان ابتدای کار، برنامه سازان باید تا سرحد امکان در باره ماهیت و منظور برنامه، واضح و صریح باشند. شرکت کنندگان در برنامه ممکن است با قواعد پخش آشنا نباشند. شیوه ها و فرض هایی که برای افراد حرفه ای بدیهی است، احتمالا برای غیرحرفه ای ها معنای متفاوتی دارد."

به عنوان نمونه برای خبرنگار واضح است که مصاحبه ضبط شده، قبل از پخش، ویرایش و احتمالا کوتاه خواهد شد. اما ممکن است یک فرد غیر حرفه ای این موضوع را نداند و وقتی مصاحبه اش را می شنود ممکن است احساس کند که او را فریب داده اند چون از قبل به او نگفته اند که صحبت هایش کوتاه خواهد شد. ما وقتی از کسانی می خواهیم در تهیه برنامه خبری شرکت و همکاری کنند، معمولا باید به آنها بگوییم:

• ماجرا در باره چیست؛
• از آنها انتظار چه کمکی داریم؛
• آنها به صورت زنده در برنامه شرکت دارند یا به صورت از پیش ضبط شده؛
• صحبت هایشان کوتاه خواهد شد یا خیر؛
• اگر در بحث یا میزگرد شرکت می کنند، باید از قبل بدانند که دیگر شرکت کنندگان برنامه چه کسانی هستند.

در شرایط استثنایی، مانند شرایطی که در آن فعالیت های غیر قانونی و ضد اجتماعی افشا می شود، شاید موجه باشد که منظور واقعی برنامه مخفی بماند. اما تا جایی که امکان دارد باید از هر گونه فریب دادن پرهیز شود و سردبیران ارشد از قبل در جریان کار قرار داده شوند.

 

 

ممنوعیت پخش

اگر روزنامه نگاران در ازای دریافت خبر قولی بدهند، باید بر سر حرف خود بایستند. به عنوان مثال، ادارات دولتی و سازمان های بزرگ، رونوشت گزارش های طولانی و پیچیده را به خبرنگاران می دهند تا قبل از پخش آنها را مطالعه کنند، به این شرط که خبر و گزارشی تا پیش از روز و ساعت از قبل توافق شده، منتشر و پخش نشود. این اطلاعات که پخش آنها به طور موقت "ممنوع" شده است، به خبرنگار فرصت می دهد تا پیش از نوشتن خبر یا گزارش، اطلاعات را مطالعه و به دقت بررسی کند. این کار به نفع همه تمام می شود.

بعضی ها ممکن است وسوسه شوند که این ممنوعیت پخش را زیر پا بگذارند و قبل از مهلت مقرر خبر خود را منتشر کنند. اما اگر این عمل بدون عذر موجه صورت گیرد خطرناک است. شما توافق خود را زیر پا می گذارید و روابط خود را با آن نهاد به خطر می اندازید. ممکن است در آینده دیگر از پیش به شما اطلاعاتی داده نشود. از آن گذشته شما به طور قطع همکاران روزنامه نگار خود را که تصمیم گرفته اند به قرار خود احترام بگذارند و "ممنوعیت پخش" را رعایت کنند، خشمگین خواهید کرد.
 

حریم خصوصی

در سراسر جهان، مردم به درجات مختلف می خواهند که حریم خصوصی آنها حفظ شود. به طور کلی مردم انتظار ندارند آنچه که در زندگی خصوصی خود انجام می دهند به رسانه ها کشیده شود.

بی بی سی تنها در صورتی زندگی خصوصی افراد را به انظار عمومی می کشد که در جهت منافع عمومی باشد، مثلا وقتی که در زندگی خصوصی آنها اقدامات مجرمانه یا ضد اجتماعی انجام شده باشد.

بی بی سی می گوید:

"رفتار، مکاتبات و گفت وگوهای خصوصی افراد نباید به انظار عمومی کشیده شود، مگر اینکه کاملا روشن باشد که به نفع همگان است که از آن آگاه شوند. ما به حریم خصوصی همه احترام می گذاریم و رفتاری منصفانه با آنها خواهیم داشت. اما در باره مسائلی که دانستن آن در جهت منافع عمومی است تحقیق و آن را افشا می کنیم."

اما بسیار مشکل است که تعیین کنیم "در جهت منافع عمومی" به چه اطلاق می شود. می توان گفت که موارد زیر نمونه های مناسبی هستند:
• یک قاضی با سردسته یک باند تبهکار ملاقاتی محرمانه دارد؛
• یک معلم موسیقی که درمنزل خود درس می دهد، به شاگردان نابالغش مشروبات الکلی و مواد مخدر تعارف می کند؛
• یک سیاستمدار که به سبب تبلیغ در باره معیارهای اخلاقی خود و انتقاد از کسانی که این معیارها را ندارند به نمایندگی مجلس انتخاب شده است، با وجود متاهل بودن، با زن دیگری روابط نامشروع دارد.
 

بی ملاحظگی در لحظات رنج و غم

خبرنگاران اغلب با کسانی سر و کار دارند که دچار ضربه روحی شده اند، درگیر بحرانند یا با مصیبت روبه رو هستند. در برخورد با این اشخاص باید حساسیت زیادی به کار گرفته شود.

قواعد اخلاقی انجمن روزنامه نگاران حرفه ای آمریکا تاکید دارد که:

"روزنامه نگاران باید در هر شرایطی به حقوق، شأن و آبرو، زندگی خصوصی و آسایش اشخاصی که در جریان گردآوری خبر با آنها روبه رو می شوند، احترام بگذارند."

به سادگی و با کمی بی توجهی، ممکن است حد و مرز آنچه قابل قبول است، زیر پا گذاشته شود. مدیران، سردبیران، سیاستمداران، بینندگان، شنوندگان و خوانندگان بلافاصله خبرنگار را مورد انتقاد قرار می دهند. داستانی که در زیر می خوانید، مربوط به یک خبرنگار تلویزیون است که به دلیل بی توجهی مورد انتقاد شدید قرار گرفت:

این خبرنگار مامور تهیه گزارش در باره سقوط هواپیمایی شد که ساعتی قبل اتفاق افتاده بود. او موفق شد همسر خلبان را که از کشته شدن شوهرش بی خبر بود، پیدا کند. وقتی خبرنگار وارد منزل خلبان شد فیلمبردار همراهش دوربین فیلمبرداری را روشن کرد و از گفت و گوی خبرنگار با پسر چهار ساله خلبان که می گفت انتظار چه هدیه ای را از پدرش دارد فیلم تهیه کرد. در پایان، خبرنگار رو به همسر خبرنگار کرد و به او اطلاع داد که هواپیما سقوط کرده است. فیلمبردار نورافکن ها را روشن کرد تا واکنش خانم وحشتزده و محنت زده بهتر ضبط شود.

تنها بعد از پخش گزارش بود که تهیه کنندگان برنامه متوجه شدند خبرنگارشان چه کرده است. بلافاصله سیل انتقادها از سوی مردم و سایر رسانه ها به سوی آنها سرازیر شد. تهیه کنندگان گفتند که خبرنگارشان بی تجربه بوده و هیجان او را دست پاچه کرده است. به گفته تهیه کنندگان، کاری که این خبرنگار کرد، بیشتر حماقت بوده تا تلاشی عامدانه برای فریب دادن.
 

اما صرف نظر از اینکه انگیزه های این خبرنگار برای این کار چه بود، او مجبور شد با شرمساری حرفه روزنامه نگاری را ترک کند.
 

حق پاسخگویی

هرگاه روزنامه نگاری یک فرد یا سازمان را متهم به خلاف یا بی‌کفایتی می کند، طرفی که مورد اتهام واقع شده، باید این حق را داشته باشد که به این اتهام ها پاسخ دهد.

عدالت، انصاف و بی طرفی در این است که اجازه دهیم افراد نقطه نظر خود را منعکس کنند و به انتقادهای مطرح شده پاسخ دهند. دادن حق پاسخگویی به افراد، تعادل، بی طرفی و انصاف را در حد مناسبی تامین می کند.
 

خودداری

اگر شما بدانید که انعکاس نظر یک نفر برای برنامه شما مهم است اما او حاضر به گفت وگو نیست، چه باید بکنید؟

پاسخ معمول به این سوال این است که امتناع او را بپذیرید و در گزارشتان ذکر کنید که او حاضر به مصاحبه نشده است. بیننده یا شنونده شما متوجه خواهد شد که شما سعی خود را کرده اید که نظر او را هم منعکس کنید.

برای متوازن و متعادل کردن برنامه، می توانید خود، نظر آن شخص را به صورت خلاصه شرح دهید، البته اگر از نظر وی به طور کامل و دقیق آگاه هستید. با وجود این لازم است آن شخص بداند که به رغم خودداری او از گفت و گو با شما، گزارش یا برنامه شما پخش خواهد شد.

در مواردی نادر مانند اعمال مجرمانه یا ضد اجتماعی، می توان خواستار پاسخگویی افراد شد، اگرچه آنها گفته باشند که نمی خواهند صحبت کنند. فقط در چنین مواردی است که شما می توانید با ضبط صوت یا دوربین فیلمبرداری روشن به آنها نزدیک شوید و سوال های خود را مطرح کنید.

البته این عمل شما می تواند رفتاری مداخله جویانه، متجاوزانه و ارعاب آمیز تعبیر شود. از این رو حتما باید بتوانید آن را توجیه کنید و در عین حال واکنش آن فرد یا افراد را هم در نظر بگیرید که در بعضی موارد می تواند خشن باشد. در چنین شرایطی حتما قبل از تهیه گزارش با دبیر خود مشورت کنید.
 

ضبط مخفیانه

دونال و تاگ مک اینتایر گزارش های جست وجوگرانه خود درباره خانه های سالمندان و آسایشگاه های معلولان ذهنی را به صورت مخفیانه تهیه کردند. در این گزارش ها آنها دوربین ها و میکروفن هایی را نشان می دهند که زیر لباس خود جاسازی کرده بودند. در جریان تهیه این گزارش ها، نزدیک بود هویت واقعی هر دو برادر فاش شود. یک بار زنی به تاگ گفته بود: "یه چیزی در باره تو عجیبه؛ من احساس می کنم که انگار قراره سر از یه مستند بی بی سی در بیارم."
 

در گذشته دستگاه های ضبط مخفی صدا و تصویر را فقط در فیلم های جاسوسی می شد دید. اما امروزه دوربین های فیلمبرداری و میکروفن های جدید، این کار را ساده کرده اند. ضبط مخفیانه می تواند شواهد مستند را در اختیار خبرنگار و مخاطبان بگذارد. اما این کار در عین حال چند سوال اخلاقی هم ایجاد می کند.

مهم تر از همه این است که به افراد حق انتخاب داده نمی شود. آنها ممکن است رفتاری داشته باشند یا حرفی بزنند که اگر می دانستند صدا یا تصویرشان ضبط می شود، آن حرف را نمی زدند یا رفتار خود را تغییر می دادند.از این رو، بی بی سی اجازه ضبط مخفیانه را تنها در شرایط خاصی صادر می کند:

• افشای جرایم جدی و کارهای ضد اجتماعی که از پیش شواهد و مدارک کافی در مورد آن وجود دارد؛
• جمع آوری اطلاعات در شرایطی که این کار به صورت علنی ممکن نیست، از جمله در کشورهایی که قانون اجازه برنامه سازی آزاد و مسئولانه را نمی دهد؛
• به عنوان روشی برای تحقیقات اجتماعی در جایی که روش های دیگر کارگر نیست.

بی بی سی از خبرنگاران و سردبیران خود می خواهد که قبل از ضبط مخفی، به سوالات زیر پاسخ دهند:

• آیا راه دیگری برای جمع آوری اطلاعات به جز ضبط مخفی وجود دارد؟
• آیا این ضبط در یک ملک خصوصی صورت می گیرد؟ در این صورت باید توجیه قانع کننده تری داشته باشید؛
• اگر به غیر از فردی که به دنبالش هستید شخص دیگری هم در فیلم ظاهر شود یا صدایش ضبط شود، چگونه او را پنهان نگاه می دارید؟
• آیا اطلاعات جمع آوری شده به اندازه کافی نشان دهنده یک رفتار مجرمانه یا ضد اجتماعی است و آیا منتشر کردن آن واقعا در جهت منافع عمومی است؟
• آیا جانب انصاف را در مورد کسانی که با انتشار این اطلاعات مورد انتقاد قرار می گیرند، رعایت کرده اید؟
• آیا به آنها حق پاسخگویی داده اید؟

تهیه گزارش های مخفی هم حتما باید با مشورت با دبیران و مشاوران حقوقی نشریه انجام شود. از مشاوران حقوقی خود بپرسید در صورتی که وارد حریم خصوصی افراد شوید و صدا یا تصویر کسی را ضبط کنید دادگاه چه عکس العملی نشان خواهد داد و چه توجیهی می‌تواند محکمه ‌پسند باشد.

 

ناشناس ماندن

به طور کلی، مخاطبان انتظار دارند نام و شغل افرادی که در رادیو و تلویزیون با آنها مصاحبه می شود، مشخص باشد. این امر به بیننده یا شنونده کمک می کند خود قضاوت کند که نظر فرد مصاحبه شونده معتبر است یا نه.

در برخی مسائل حساس، مصاحبه شونده ممکن است بخواهد هویتش مخفی بماند. بعضی از دلائل قبول این تقاضا به این شرح است:
• زمانی که ایمنی مصاحبه شونده به خطر بیافتد؛ مثلا وقتی که مصاحبه شونده تحت آزار و اذیت است؛
• زمانی که مصاحبه باعث تحقیر و خجالت زدگی مصاحبه شونده شود؛ مثلا کسانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند اغلب از این گروه هستند؛
• زمانی که مصاحبه شونده به دلایل قانونی نباید هویتش آشکار شود، مانند : کسی که دادگاه به او دستور داده هویتش را آشکار نکند، نه کسی که سعی دارد از قانون بگریزد.

هرگونه مذاکره ای با مصاحبه شونده و سردبیران ارشد در باره ناشناس ماندن باید قبل از تهیه خبر یا برنامه صورت گیرد. ناشناس ماندن درجات مختلف دارد و بسیار مهم است که درجه آن قبل از مصاحبه روشن شود:

• مصاحبه شونده نمی خواهد نامش ذکر شود، اما اعتراضی ندارد که صورتش نشان داده شود یا صدایش پخش شود؛
• مصاحبه شونده می خواهد احتیاط کند ولی می داند که بستگان یا اطرافیان نزدیکش ممکن است او را شناسایی کنند؛
• مصاحبه شونده مایل است ناشناس بماند اما می داند که در آینده ممکن است در اثر اقدام پلیس یا دادگاه هویتش فاش شود؛
• ناشناس ماندن کامل بدون احتمال فاش شدن هویت در آینده.

به یاد داشته باشید تقریبا غیر ممکن است بتوان گزینه آخر را به کسی قول داد، چون ممکن است دادگاه به شما دستور بدهد که هویت مصاحبه شونده را فاش کنید و گرنه زندانی خواهید شد.

کافی نیست که با مصاحبه شونده توافق کنید که نام و هویت او را مخفی نگه می دارید. باید پیشاپیش روشن کنید که تا کجا می توانید به این قرار پایبند بمانید.
همان گونه که مت ولز، روزنامه نگار بریتانیایی می گوید: "در این زمینه هیچ قاعده محکم و صریحی وجود ندارد. هیچ تعریف حرفه ای مشخصی از 'اطلاعات خصوصی' و 'نقل قول های غیرقابل استناد' ارائه نشده است."

 

تضمین ناشناس ماندن

اگر به کسی قول ناشناس ماندن داده می شود، باید به این قول عمل کرد. این کار در تلویزیون مشکل تر است چون هم تصویر و هم صدای فرد پخش می شود.
 

صدا:
• اندکی کم یا زیاد کردن سرعت ضبط، باعث زیر یا بم شدن صدا و پنهان ماندن آن می شود اما به مقدار کم؛
• با برنامه های کامپیوتری تدوین دیجیتال می توان صدا را با شیوه های مختلفی تغییر داد؛
• مطمئن ترین و شاید ساده ترین شیوه، جایگزین کردن صدای مصاحبه شونده با صدای فرد دیگری است که گفته های او را مجددا ادا کند.

تصویر:
• نشان دادن نیمرخ تاریک شده با اینکه بسیار معمول است زیاد کارگر نیست. بیننده می تواند با زیاد کردن نور و کم کردن "کنتراست" اثر کار شما را از بین ببرد؛
• "شطرنجی یا پیکسلی" کردن تصویر با استفاده از امکانات دیجیتال، تمام یا قسمتی از تصویر را به صورت مجموعه ای از مربع های رنگی در می آورد. اما بعضی از بینندگان می گویند که با چپ کردن چشم هایشان می توانند تصویر اصلی را ببینند (سعی کنید!)، در واقع با استفاده از ابزار الکترونیکی هم می توان تصویر را به صورت اصلی درآورد؛
• تار کردن قسمتی از تصویر در زمان تدوین موثر است؛
• یک شیوه ساده و معمولا موثر، تار کردن طبیعی تصویر است مثل فیلم گرفتن از سایه فرد، از تصویر او در آب روان رودخانه و یا از پشت لیوان پر از آب؛
• ایمن ترین شیوه این است که از صورت و قسمت هایی از بدن آن فرد که می تواند منجر به شناسایی او شود تصویربرداری نشود؛ مثلا مدل غیرمعمولی مو یا لباس که به سادگی قابل شناسایی است.

در صورتی که حتما باید تضمین کنید که هویت مصاحبه شونده در آینده فاش نخواهد شد، تمام نوارهای مادر و یادداشت ها باید از بین بروند. در هر صورت چنین نوار تدوین نشده ای نباید در بایگانی باشد چون ممکن است زمانی به اشتباه مورد استفاده قرار گیرد.

معمول است که علت پنهان نگاه داشتن هویت مصاحبه شونده به مخاطبان توضیح داده شود:
"رشید با پرداخت ده هزار دلار در حالی که زیر اطاق کامیون جاسازی شده بود به اروپا آورده شد. قاچاقچیان گفته اند که هرکسی را که بگوید چگونه به اروپا رسیده، خواهند کشت. به این دلیل، ما موافقت کردیم که صورت او را نشان ندهیم. نام واقعی او هم رشید نیست."

در کار خبری رقابت زیاد است. بسیاری از خبرنگاران وقتی احساس رضایت می کنند که زودتر از دیگران به خبری پی ببرند. اما مسابقه برای پیشقدم بودن در رسیدن به خبر می تواند خطرناک باشد، خطری که ممکن است معیشت و یا حتی جان افراد را تهدید کند.

اگر نسبت به شرکت کنندگان در برنامه منصف نباشیم، آنها در آینده به ما کمک نخواهند کرد. نداشتن انصاف و صراحت همچنین می تواند به اعتبار ما لطمه بزند و در موارد خاص به شکایت علیه ما منجر شود.

صداقت:
به جز در شرایط غیرعادی، خبرنگاران باید با شرکت کنندگان در برنامه صادق و صریح باشند، حتی اگر این شرکت کنندگان حالت تخاصمی داشته باشند. ما وقتی از کسی می خواهیم در تهیه برنامه خبری شرکت و همکاری کند، معمولا باید به او بگوییم:
• ماجرا درباره چیست؛
• از آنها انتظار چه کمکی داریم؛
• آنها به صورت زنده در برنامه شرکت دارند یا به صورت از پیش ضبط شده؛
• صحبت هایشان کوتاه خواهد شد یا نه؛
• اگر در بحث شرکت می کنند، باید از قبل بدانند که شرکت کنندگان دیگر برنامه چه کسانی هستند.

حریم زندگی خصوصی:
مردم اروپای غربی و آمریکای شمالی نمی خواهند زندگی خصوصی آنها به رسانه ها کشیده شود. گاهی پخش بخش هایی از زندگی خصوصی افراد واقعا در جهت منافع عمومی است، مثلا وقتی که شامل اقدامات مجرمانه یا ضد اجتماعی باشند.

بی ملاحظگی در لحظات غم و رنج:
در برخورد با کسانی که دچار ضربه روحی شده اند، درگیر بحرانند یا با مصیبت روبه رو شده اند، باید حساسیت زیادی به کار گرفته شود.

حق پاسخگویی:
هرگاه روزنامه نگاری یک فرد یا سازمان را متهم به خلاف یا بی کفایتی می کند، طرفی که مورد اتهام است باید این حق را داشته باشد که به این اتهام ها پاسخ دهد.

حق امتناع:
اگر شما بدانید که نظر یک نفر برای برنامه شما مهم است اما او حاضر به گفت وگو نیست، معمول ترین کار این است که امتناع او را بپذیرید و در گزارشتان ذکر کنید که او حاضر به مصاحبه نشده است. بیننده، شنونده یا خواننده شما متوجه خواهد شد که شما سعی خود را کرده اید که نظر او را هم منعکس کنید. برای متعادل و متوازن کردن برنامه می توانید نظر آن شخص را خودتان به صورت خلاصه شرح دهید، البته اگر به صورت کامل و دقیق از نظرات وی آگاه هستید. با وجود این، لازم است که آن شخص بداند به رغم خودداری از گفت وگو با شما، گزارش یا برنامه شما پخش و منتشر خواهد شد.

در مواردی نادر مانند اقدامات مجرمانه یا ضد اجتماعی، می توان خواستار پاسخگویی افراد شد ، اگرچه آنها از پیش گفته باشند که نمی خواهند صحبت کنند. فقط در چنین مواردی است که شما می توانید با ضبط صوت یا دوربین فیلمبرداری روشن به آنها نزدیک شوید و سوال های خود را مطرح کنید.


ضبط مخفیانه:

ضبط مخفیانه می تواند شواهد مستند را در اختیار خبرنگار و مخاطبان بگذارد. اما این کار در عین حال چند سوال اخلاقی را هم ایجاد می کند. از این رو، بی بی سی اجازه ضبط مخفیانه را تنها در شرایط خاصی صادر می کند:

• افشای جرایم جدی و کارهای ضد اجتماعی که از پیش شواهد و مدارک کافی در مورد آن وجود دارد؛
• جمع آوری اطلاعات در شرایطی که این کار به صورت علنی ممکن نیست، از جمله در کشورهایی که قانون اجازه برنامه سازی آزاد و مسئولانه را نمی دهد؛
• به عنوان روشی برای تحقیقات اجتماعی در جایی که روش های دیگر کارگر نیست.

بی بی سی از خبرنگاران و سردبیران خود می خواهد که قبل از ضبط مخفی، به سوالات زیر پاسخ دهند:

• آیا راه دیگری برای جمع آوری اطلاعات به جز ضبط مخفی وجود دارد؟
• آیا این ضبط در یک ملک خصوصی صورت می گیرد؟ در این صورت باید توجیه قانع کننده تری داشته باشید؛
• اگر به غیر از فردی که به دنبالش هستید شخص دیگری هم در فیلم ظاهر شود یا صدایش ضبط شود، چگونه او را پنهان نگاه می دارید؟
• آیا اطلاعات جمع آوری شده به اندازه کافی نشان دهنده یک رفتار مجرمانه یا ضد اجتماعی است و آیا منتشر کردن آن واقعا در جهت منافع عمومی است؟
• آیا جانب انصاف را در مورد کسانی که با انتشار این اطلاعات مورد انتقاد قرار می گیرند، رعایت کرده اید؟
• آیا به آنها حق پاسخگویی داده اید؟

ناشناس ماندن:
در برخی مسائل حساس، مصاحبه شونده ممکن است بخواهد که هویتش مخفی بماند. ناشناس ماندن درجات مختلف دارد و بسیار مهم است که میزان آن قبل از مصاحبه روشن شود. اگر به کسی قول ناشناس ماندن داده می شود، باید به این قول عمل کرد.
صدا:
• اندکی کم یا زیاد کردن سرعت ضبط، باعث زیر یا بم شدن صدا و پنهان ماندن آن می شود اما به مقدار کم؛
• با برنامه های کامپیوتری تدوین دیجیتال صدا می توان صدا را با چندین شیوه تغییر داد؛
• مطمئن ترین و شاید ساده ترین شیوه جایگزین کردن صدای مصاحبه شونده با صدای فرد دیگری است که گفته های او را مجددا ادا کند.
تصویر:
• نشان دادن نیمرخ تاریک شده با اینکه بسیار معمول است زیاد کارگر نیست. بیننده می تواند با زیاد کردن نور و کم کردن "کنتراست" اثر کار شما را از بین ببرد؛
• "شطرنجی یا پیکسلی" کردن تصویر با استفاده از امکانات دیجیتال، تمام یا قسمتی از تصویر را به صورت مجموعه ای از مربع های رنگی در می آورد. اما بعضی از بینندگان می گویند که با چپ کردن چشم هایشان می توانند تصویر اصلی را ببینند (سعی کنید!)، در واقع با استفاده از ابزار الکترونیکی هم می توان تصویر را به صورت اصلی درآورد؛
• تار کردن قسمتی از تصویر در زمان تدوین موثر است؛
• یک شیوه ساده و معمولا موثر، تار کردن طبیعی تصویر است مثل فیلم گرفتن از سایه فرد، از تصویر او در آب روان رودخانه و یا از پشت لیوان پر از آب؛
• ایمن ترین شیوه این است که از صورت و قسمت هایی از بدن آن فرد که می تواند منجر به شناسایی او شود تصویربرداری نشود؛ مثلا مدل غیرمعمولی مو یا لباس که به سادگی قابل شناسایی است.

اگر حتما لازم است تضمین شود که هویت مصاحبه شونده در آینده فاش نشود، تمام نوارهای مادر و یادداشت ها باید از بین بروند. در هر صورت چنین نوار تدوین نشده ای نباید در بایگانی باشد چون ممکن است زمانی به اشتباه مورد استفاده قرار گیرد. معمول است که علت پنهان نگاه داشتن هویت مصاحبه شونده برای مخاطبان توضیح داده شود.

 

گرد آورنده : غلام عباس علیار